نقطه ضعف احمدی نژاد بی قانونی است
شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز): برنامه این هفته شناسنامه به مرور سوابق و کارنامه مسعود پزشکیان وزیر بهداشت دولت اصلاحات و نماینده فعلی مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی پرداخت.
به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز)، مشروح متن برنامه «شناسنامه» که به تهیهکنندگی محمد صراف و سردبیری محمدحسین رنجبران تولید میشود به شرح ذیل است .
مجری: بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
سلام عرض میکنم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند. امروز شناسنامهی بزرگواری را ورق خواهیم زد که زبانی بسیار صریح دارند. در عین این که فوق تخصص جراحی قلب هستند اما با زبان صریح خودشان هم بسیاری از مسائل سیاسی را جراحی میکنند و به جزئیاتش به صورت دقیق میپردازند. ایشان یک فرد علمی است ولی نه فقط علم روز بلکه از جوانی به تدریس و تقدیق در علوم قرآنی و نهج البلاغه به صورت خاص برای جوانها پرداخته است. در طیفهای سیاسی میگویند به اصلاح طلبان نزدیک است، اما به گفتهی خودشان، اصلاحات را اثر بخشی کارآیی مدیریت و عدالت معنا میکند و هر کسی که این معنا را از اصلاحات داشته باشد، ایشان به آن نزدیک است. دکتر مسعود پزشکیان وزیر خوش نام اسبق وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و نمایندهی مجلس شورای اسلامی. سلام
پزشکیان: خدمت شما و بینندگان عزیز سلام عرض میکنم و درود میفرستیم بر روان پاک شهدا و امام شهیدان. خدمت شما هستیم .
مجری: از جراحی هایتان شروع کنیم، آخرین عمل قلبی که انجام دادید کی بود؟
پزشکیان: دیروز بود .
مجری: برای چه کسی بود؟
پزشکیان: من چون مستقلا زیاد عمل نمیکنم، برای این که از مهارت دور نمانیم و بتوانیم کار کنیم و فردا اگر لازم شد، کاری غیر از طبابت نداشته باشیم و دست مان نلرزد و فراموشمان نشود هفتهای یکی دو سه روز با بچهها میرویم عمل میکنیم، تبریز، تهران .
مجری: من شنیدم فقط تبریز میروید .
پزشکیان: بچههایی که در تهران هستند، مریضهایی که دارند را با هم عمل میکنیم .
مجری: معمولا چقدر میگیرید از هر عمل؟
پزشکیان: من که هیچ وقت از مریض پول نگرفتم و نمیگیرم؛ آن چیزی که از نظر دولت میدهند .
مجری: خصوصی کار نمیکنید؟
پزشکیان: نه من مجوز مطب هم برای خودم نگرفتهام، نه مجوز مطبی دارم. میتوانستم بگیرم؛ همهی پزشکها میگیرند؛ من معتقدم طبابت تجارت نیست؛ در دنیا هم به این نتیجه رسیدهاند که طبابت تجارت نیست. انسان کالا نیست که ما طبابت را بخواهیم خصوصی کنیم. در کل دنیا به خصوص در کشورهایی که روی خصوصی سازی حرف دارند و خصوصی سازی میکنند و میگویند همه چیز را به بازار واگذار کنید، خودشان سلامتشان را به خصوصی و بازار واگذار نکردند .
مجری: چند درصد از طبیبهای ما اعتقاد شما را دارند؟
پزشکیان: آمار ندارم. سیستم کشور ما متاسفانه طبیبهای ما را که اکثرا بچههایی درسخوان، مودب، خوش برخورد بودند؛ کسانی که طبیب میشوند تا زمانی که درس میخوانند جز نفرات اول کلاسشان هستند، ولی سیستم طوری بار میآورد که همه را سوق میدهد به آن سمتی که نباید رفت؛ تقصیر پزشکان ما نیست. تقصیر سیستمی است که این طور درست میکند. ما هیچ وقت برای طبیبی که دارد در سیستم برای مردم کار میکند، زیاد احترام قائل نیستیم، بزرگان ما قائل نیستند، همین بزرگان ما میروند در مطب خصوصی کسی که پول میگیرد و خارج از روال کار میکند قرارداد میبندند، او را تحویل میگیرند و به او احترام میگذارند و آدمی که سرش را انداخته پایین پول نمیگیرد و صادقانه خدمت میکند میگویند حتما بلد نیست، مگر میشود آدم بیست میلیون برای عمل نگیرد و مفت عمل کند؟ حتما گیری دارد .
مجری: بزرگان سیاسی؟
پزشکیان: یعنی مجلس، قوه قضائیه، دولت، یعنی ما خلاف آن چیزی که مینویسیم در قانون خلاف آن در بهداشت و درمان عمل میکنیم و در نتیجه نمیتوانیم درست کنیم .
مجری: خیلی از آقایان سیاسی برای مریضیهای خودشان همین کار را میکنند .
پزشکیان: من هم همین را میگویم .
مجری: این کاری که رهبر معظم انقلاب کردند پیام این چنینی دارد .
بستری شدن مقام معظم رهبری در بیمارستان دولتی یک اقدام استثنایی بود
پزشکیان: کاری که مقام معظم رهبری کرد استثنائی است، یعنی از ایشان همین انتظار میرفت کاری که حضرت امام کردند یعنی کاری که کردند غیر از بیمارستان دولتی جای دیگری نرفت و تمام بحث و دغدغهی حضرت امام این بود که همان کاری که برای من میکنید برای مردم هم همان کار را بکنید یعنی آن چیزی که انتظار از جامعهی اسلامی میرود و یک انتظار دور از ذهن و اعتقاد نیست، آن است که ما سفرهای که برای خودمان پهن کنیم برای مردم همان سفره را پهن کنیم ولی متاسفانه این طور نیست .
مجری: در آمد وکالت بیشتر است، وزارت یا طبابت؟
پزشکیان: طبابت که اگر در دولتی کار کنید بیشتر از اینها است، خصوصی کار کنید که خیلی بیشتر است، وکالت پولی ندارد به آن شکل؛ در قبال اینها وزارت که اصلا نداشت پولی که در وزارت میدادند آن موقع فکر میکنم یک میلیون تومان میدادند و کلی دنگ و فنگ داشت، در صورتی که بیرون کسانی که جراحی قلب میکنند برای هر عمل چقدر میگیرند. روند سیستم پرداختی در جامعهی ما بسیار ناعادلانه است .
مجری: مسئولیت کدامش بیشتر است و سخت تر است؟
پزشکیان: بستگی دارد؛ قانون گذاری ویژگیهای خاص خودش را دارد. همان طور که حضرت امام فرمودند و مقام معظم رهبری هم فرمودند، مجلس درست شود مملکت درست میشود. اگر مجلس بتواند حرف درست را و قانون درست را بنویسد، در کشاورزی، در طب، در صنعت، در اقتصاد، در فرهنگ حرف درست بنویسد و بعد بر این حرف درست، درست نظارت بکند دولت مسئول اجرا است .
مجری: در زمان دانشجویی تان در دانشگاهها جریانهای چپ و مارکسیستی فعال بودند، ولی شما رفتید جریانی برای بچه مسلمانها راه انداختید. کلاسهای قرآن و نهج البلاغه و الحمدلله موفق بودید. الآن وضع دانشگاهها و بچه مسلمانها را در دانشگاه چطور میبینید؟
پزشکیان: قبل از این که جلسه شروع شود با یک سری از این بچهها صحبت میکردیم. جو طوری بود برای این که از اعتقادمان دفاع کنیم مجبور بودیم خیلی مطالعه کنیم. جو آن موقع ضد اسلام و اعتقاد و باور بود و یکی که میخواست در دانشگاه باشد و ادعا بکند، نمیتوانست بدون منطق و دلیل حرف بزند. با الآن خیلی فرق داشت ما برای این که اسلام و باورمان را ثابت کنیم مجبور بودیم بنشینیم مطالعه کنیم. بررسی کنیم. اکثر کتابها را میخواندیم جلساتی را میگذاشتیم که مشتری داشت و همه هم کار میکردیم به صورت تیمی و اعتقادمان هم بر اساس باور اسلام و دین مان بود و راهی که امامان ما و امام رفته و ما افتخار میکردیم که این راه را میرویم و هیچ وقت احساس ضعف در قبال چپیها نکردیم .
به همین دلیل در دانشکدهای که بودیم بیشترین رای را در بین همان مجاهدین امت و گروههای دیگر مذهبی آوردیم و اکثریت را ما به دست گرفتیم. در هیچ کدام از این دانشکدهها این طور بود، ولی در دانشکده پزشکی ما این اتفاق افتاد. حتی انقلاب فرهنگی از دانشکدهی ما شروع شد. حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی آمده بود سخنرانی کند چپیها جلسهی ما را به هم زدند. ما دانشگاه را بستیم و آنها را بیرون ریختیم و گفتیم دانشگاه اگر دموکراسی است، ما حرف خودمان را میزنیم، شما حرف خودتان را بزنید. چرا جلسهی ما را به هم میزنید؟ این برخورد غیر منطقی آنها باعث شد دانشگاه را بستیم و حضرت امام پیام دادند که دانشگاهها بسته شدند .
فضای مورد مطالبه مقام معظم رهبری درخصوص کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها وجود ندارد
مجری: الآن اوضاع چطور است؟
پزشکیان: متاسفانه الآن ما آن جو و فضای آزادی که حتی مقام معظم رهبری اشاره میفرمایند کرسیهای آزاد اندیشی باشد در دانشگاه نداریم و نبود کرسیهای آزاد اندیشی و بحث و جدلها خود به خود صفر و صد کرده جریانات را. من در دانشگاه جلساتی که بشود بحث آزاد کرد و با منطق با دانشجو صحبت کرد نمیبینم. ما باید کرسیهایی درست بکنیم و بدون این که به کسی انگ بزنیم، بتوانیم باور و اعتقاد خودمان را در ذهن آنها و در باور آنها روشن و شفاف کنیم. به تصور من دین ما، اعتقاد ما، راه ما، آن قدر منطق علمی و استدلالهای محکم پشت سرش است که ما میتوانیم با دانشجوها بنشینیم و بحث کنیم و قانع اش کنیم. چنین جوی ما در دانشگاه متاسفانه نداریم .
مجری: چرا بعد از 35 سال به این مدل درست نرسیدیم؟ مدت کمی نیست
پزشکیان: روشهای ما غلط بود. روشی که ما به کار میبریم درست نیست. ما ضعف خودمان را به گردن دیگران میاندازیم. من چون قادر نیستم جواب شما را بدهم راحت به شما میگویم ضد دین در صورتی که 98 درصد کسانی که انقلاب شد به جمهوری اسلامی رای دادند و واقعا هم جو آن موقع جو آزادی بود. کسی را زور نگفتند بیاید رای بدهید. ما در عمل نتوانستیم آن چیزی که به آن معتقد بودیم را پیاده کنیم. بچههای خوب ما و آنهایی که واقعا ارزشی، عالم و امتحان داده بودند در جبههها از دست ما گرفتند و شهید کردندو بزرگان روحانی ما را شهید کردندو حضرت علی علیه السلام در یکی از خطبهها میگوید دشمنان از بیرون بر شما حکومت میکنند و بعد هم آدمهای بطن دار توانمند عالم را از بین شما مثل دانههایی که مرغ برمیچیند برمیدارند .
شما نگاه کنید چه کسانی شهید شدند و چه کسانی ماندند. آن بچههایی که رفتند شما کم دیده باشید. ما میدانستیم آن بچهها چه کسی هستند و چقدر توان دارند میتوانستند برای این مملکت کار کنند. آنها اگر میماندند مملکت ما این نبود که الآن است. آنها میدانستند چه کسانی را از ما بگیرند و متاسفانه گرفتند .
مجری: شما سرباز سپاه ترویج بودید، میروید زابل و آن جا هم کلاس نهج البلاغه و قرآن میگذارید و توبیخ میشوید از طرف رژیم، این آغاز بود یا قبل از این شروع کرده بودید؟
پزشکیان: نه ما از بچگی در مساجد و هیئتها بزرگ شدیم و بیشتر مطالب را از همان جا گرفتیم. در ارومیه که بودیم، به مسجدی میرفتیم که یک روحانی بود که درس نهج البلاغه و قرآن میداد. درس را طوری میداد که ما نیم ساعته هم قرآن میخواندیم، هم نهج البلاغه و هم نماز را میخواندیم و طوری بود که مسخره نمیکرد اگر آدم بلد هم نبود. میگفت آفرین خیلی خوب بود، بگو خوب گفتی. همین که او ما را تشویق میکرد دفعهی دیگر دلمان میخواست بیشتر بگوییم. آن جلسهها باعث شد انگیزهی بیشتری پیدا کنیم .
در این مطالب و در کلاسها و هنرستان من رفتم درس خواندم. بعد از سیکل هنرستان در ارومیه یک سری معلمها داشتیم که به باور و اعتقاد ما خیلی راحت بی احترامی میکردند، مسخره میکردند و ما مجبور بودیم جواب پیدا کنیم. میآمدیم کتاب میخواندیم و از روحانیت سوال میکردیم. بعضی وقتها حتی خود ما را متهم میکردند. میگفتند شما منحرف شدید. این حرفها چیست؟ ولی من باید جواب پیدا میکردم. این ما را وادار میکرد مطالعه کنیم برای دفاع منطقی از آن چه که داریم .
با یک استاد در کلاس نمیشود جنگید. باید جواب داد. در نتیجه ما کتابهای مذهبی آن زمان را میخواندیم. اعم از اقتصادی و فرهنگی و دینی. برای این که بتوانیم جواب سوالات را بدهیم. خیلی هایشان را بعضی وقتها پیدا میکردیم میدیدیم به درد نمیخورد. کتاب دیگری میخواندیم. این کتابها باعث شد ما بتوانیم جواب سوالات یا شبهات را بدهیم. در زابل کارهایی که کردیم برای ما خیلی سازنده بود. قبل از آن هم ما در چه ارومیه و چه مهاباد که بودیم و به دنیا آمدیم و درس میخواندیم، کلاسها را میگذاشتیم. با بچهها مینشستیم مطالعه میکردیم و معنی میکردیم قرآن را. تفاسیر مختلف را میخواندیم، ولی آن جا ما را بیدار کرد و ما فهمیدیم اگر بخواهیم فردا در رژیمی که شاه است بمانیم با وضعیت دیپلم نمیشود. برگشتیم از نو یک دیپلم دیگر گرفتیم .
مجری: توبیخ شان چطور بود؟
پزشکیان: آن موقع ما را فرستادند به جاهایی که دیگر بدترین جا است. البته من آن موقع که آمده بودند گفتم شما میخواهید با من چه بکنید؟ از آذربایجان غربی؟ شمال غرب کشور من را آوردید به جنوب شرق. لطف کنید بفرستید افغانستان. میخواهید با من چه بکنید؟ ما جوان بودیم و برای ما مهم نبود که میخواستند چه بکنند. جای دور انداختند، بیندازند. هر چه قدر دور بیندازند .
مجری: آن موقع با امام آشنا شده بودید؟
پزشکیان: نه؛ آن موقع هنوز نه. آن جا حاج آقا طباطبائی بود. در جریان 72 تن شهیدی که در هفت تیر شهید شدند نماینده زابل بود. آن موقع در مسجدشان بودند و بعد از یک مدتی اجازه داده بودند بچههایی که مذهبی بودند با آن مسجد رابطه داشتند ما هم با آن بچهها بیشتر با آن رابطه با پیامها و نامههای امام آشنا شدیم برای خودمان برنامه داشتیم بچهها را جمع کرده بودیم یک موتور داده بودند از این روستا به آن روستا برای تبلیغات مذهبی میرفتیم در همان روستایی که بودیم مسجد درست کردیم هر بچهای که در روستا بود نماز خوان کردیم
مجری: 29 بهمن 56 کجا بودید؟
پزشکیان: تبریز بودیم. برادر من آن موقع تیر خورد به پایش و دستگیر شد و بعد در زندان بود. یک مدت بعد آزادشان کردند .
مجری: شما دانشجوها بودید؟
پزشکیان: بله
مجری: دانشگاه تبریز هم برای خودش خیلی انقلابی داشته
پزشکیان: اکثر این اتفاقات در تبریز اتفاق افتاده. انقلاب فرهنگی از دانشکدهی ما شروع شد .خیلی چیزها از آن جا شروع شد
مجری: چه کسانی بودند هم دورهای ها؟
پزشکیان: آقای مهرعلیزاده بود، حاج آقای مقدم، آقای رحیم صفوی. خدا بیامرز مهدی باکری، حمید سلیمی آن جا بود. آل اسحاق آن جا بود. آنهایی که شهید شدند عبدالعلی زاده و مهر علی زاده سردار علایی که الآن هستند کیتچیان و خیلیها همهی بچههای انقلاب مال آن دانشگاهها بودند آن موقع آدم در سختی داشت پخته میشد
مجری: کیف هم میکردید .
پزشکیان: آدم وقتی در حال رفتن به جلو است احساس زندگی میکند .
مجری: نخستین مسئولیت تان بعد از انقلاب چه بود؟
پزشکیان: مسئول پاک سازی و بازسازی بیمارستانها و دانشگاه شدیم. آن موقع هم ما وقتی مسئول شدیم یک بخش نامه کردیم به همه که باید با این چهارچوب بیایید. البته رفتیم با دادگاه انقلاب و بچهها هماهنگ کردیم. هنوز بحث حجاب و اینها نشده بود بعد از آن دو ماه بعد دولت اعلام کرد که این اتفاقات باید بیفتد .
مجری: شما در سال 57؟
پزشکیان: بله همان لحظه که مسئولیت را بگیریم، برای این که بتوانیم در روند انقلاب قرار بگیریم قبلا آمدیم با مجموعه کسانی که سیاست گذار بودند در شهر هماهنگ کردیم. با بچههای دانشجو هم هماهنگ کردیم که اگر اعتصاب بکنند یا مشکلی پیش بیاید، بیمارستان با مشکل مواجه نشود. مجموعه جریاناتی که بودند هماهنگ کردیم و بعد آمدیم فرصت دادیم و گفتیم تا این فرصت کسی که میآید باید با این شکل بیاید. یک سری اعتراض کردند. ما نشستیم با ایشان حرف بزنیم گفتیم بیرون با شما حرف نداریم، ولی بیمارستان این چهارچوب را دارد