شمانیوز
شما نیوز

سخنان وزیر دفاع در برنامه شناسنامه

 چگونگی شکل گیری حزب‌الله لبنان/جریان محاکمه برخی فرماندهان بعد از جنگ/ قائله فتنه 88/انتقاد از فعالیت اقتصادی سپاه

به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز)، سردار«حسین دهقان» وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران میهمان این هفته برنامه«شناسنامه» به سردبیری محمدحسین رنجبران و محمد صراف بود. وی در این برنامه به موضوعاتی همچون تشکیل «حزب‌الله لبنان در زمان فعالیتش در لبنان»، «بی‌اخلاقی‌ها و دعواهای سیاسی در مورد انتشار خبر محاکمه برخی فرماندهان بعد از جنگ و فتنه 88 »اشاره کرد. سردار دهقان گفت: بعد از اینکه در لبنان توفیق خدمت پیدا کردم در اولین گام تلاش کردم یک نوع وحدت و یکپارچگی در مجموعه‌های وابسته یا در ارتباط با جمهوری اسلامی ایجاد کنیم تا بتوانیم یک آهنگی در عمل را به وجود بیاوریم و توان موجود در آنجا را در جهت مقابله با اشغال اسرائیل به کار بگیریم. ذهنیت شکل‌گیری حزب‌الله و تشکل حزب‌الله از همین جا شروع شد. وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: صحبت در مورد محاکمه فرماندهان بعد از جنگ ناشی از دعواهای سیاسی نا به جایی است که در کشور می‌شود. این بیشتر بداخلاقی است تا اینکه بخواهد دفاع باشد یا رعایت حقوق باشد. وقتی ما در نظام جمهوری اسلامی در زمان جنگ که اگر کسی بخواهد فرار کند باید اعدامش کنیم، احدی را اعدام نکردیم چطوری بعد جنگ کسی را اعدام کنیم. وزیر دفاع درخصوص فتنه 88 گفت: تخطی کردن یا خروج کردن یا نپسندیدن یا هر اسمی که رویش بگذاریم از حکم ولی‌فقیه یک جفا در حق نظام و مردم یا اسلام است. هر کسی بخواهد باشد مهم نیست و این ثابت شده است. در گذشت زمان در این سی و چند سال، آن عنصری که همواره در گردنه‌ها و عقبه‌های جدی انقلاب و خطرات، این نظام را عبور داده شخص ولی‌فقیه بوده است. مشروح این برنامه را می‌توانید در ادامه بخوانید: مجری: بسم‌الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. سلام عرض می‌کنم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند بعد از ظهر جمعه‌ی شما بخیر. شناسنامه‌ این هفته در خدمت یکی از خدمتگزاران نظام جمهوری اسلامی است که در عرصه‌های مختلف انقلاب و نظام حضور داشته، به خصوص عرصه‌هایی که مرتبط با اقتدار و امنیت نظام جمهوری اسلامی بوده را با پوست و گوشت و استخوان درک کرده. یکی از سوابق میهمان ارجمند امروز ما فرماندهی شان در سپاه تهران در سال 61 در آن بحران شدید منافقین و گروه‌های مختلف الحادی بود که توانست با درایت خودشان و کمک دوستان شان امنیت تهران را به عنوان پایتخت ایران اسلامی حفظ کند، آن هم در سن 25 سالگی. او در عرصه‌های مختلف صنعت دفاعی و پیشرفت‌های صنعت دفاعی کشورمان هم از دیروز حضور داشته تا به امروز و انشاءالله در آینده هم سایه‌شان بر سر این پیشرفت‌ها باشد و در کنار همه‌ دانشمندان این عرصه حضور داشته باشند. او امروز در راس وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح قرار دارند. ما امروز میهمان سردار دکتر حسین دهقان هستیم. سلام عرض می‌کنم و خیلی ممنون که وقت دادید. دهقان: سلام خواهش می‌کنم. مجری: از این جا شروع کنیم که برای بینندگان ما جذاب تر باشد. شما نخستین فرمانده سپاه جمهوری اسلامی در سوریه و لبنان بودید در سال61، می‌شود بگوید چه شد که رفتید آن جا. چطور انتخاب شدید؟ آن جا یک پادگان به نام حضرت ابوالفضل عباس در بقاع تشکیل دادید و آموزش رزمندگان حزب الله را شروع کردید. دهقان: بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب دارم خدمت همه‌ بینندگان عزیز. این را توفیقی می‌دانم که خدمت شان هستم. در رابطه با مسائلی که مطرح می‌شود توضیحی را عرض کنم. بعد از عملیات بیت‌المقدس، اسرائیل حمله کرد و لبنان را به اشغال خودش در آورد. به دنبال آن این تصمیم را فرماندهان گرفتند که یک تیپ از سپاه و یک تیپ از ارتش راهی لبنان شود. این مسئله برای مقابله با این اشغال در آن شرایط و گفتار ماندگار امام‌خمینی(ره) که راه قدس از کربلا می‌گذرد، مطرح شد. دشمن اقدامی انجام داده بود که توجه فرماندهان ما را از جبهه‌ اصلی که جبهه‌ جنگ است برگرداند. برخی دوستان برگشتند ولی تعدادی از بچه‌های سپاه آن جا ماندند برای این که کار آموزش و سازماندهی نیروهای انقلابی لبنان را انجام دهند تا آنها خودشان بتوانند با به عهده گرفتن مسئولیت دفاع از سرزمین‌های خودشان به آرمان‌های خودشان عمل کنند. من اولین فرمانده نبودم. اولین فرمانده آقای شهید متوسلیان بودند. بعد از یک مدتی آقای کوچک محسنی مسئولیت بچه‌های سپاه را داشت. بعدا آقای کنعانی بودند و بعد از آن من رفتم. آن دوره، دوره‌ خاصی بود. از یک طرف اسرائیلی‌ها تا بیروت آمده بودند و نیروهای فرانسوی - آمریکایی تا سور سیدا آمده بودند. در خود بیروت آمریکایی‌ها و فرانسوی‌ها مستقر بودند. یک اشغال تمام عیار از طرف همگان بود. ضمن اینکه خود آمریکایی‌ها از دریای مدیترانه بعضا به بیروت حمله می‌کردند. جنگ داخلی هم بود. آن موقع هنوز تشکلی به اسم حزب‌الله شکل نگرفته بود. ما چندین گروه‌ سیاسی داشتیم که فعالیت می‌کردند و به یک نوعی هم با جمهوری اسلامی ارتباط داشتند ولی انسجام و یک پارچگی نبود که بگوییم اینها به عنوان یک مجموعه در جهت‌گیری خاصی حرکت می‌کنند. آن موقع بچه‌های دعوه بودند، بچه‌های امل بودند، یک سری از دوستان دیگر تشکل‌های مختلف بودند. در همان زمان شهید سید عباس موسوی آقای سیدحسن نصرالله و تعدادی از دوستانی که از امل جدا شده بودند خودشان تشکلی را داشتند. تشکل امل اسلامی هم بود که آقای ابوهشام در آن بود. اینها گروه مستقلی بودند که بیشترین ارتباط را با ایران داشتند و همکاری می‌کردند. سپاه یک مرکز آموزشی راه انداخته بود در خود لبنان که به آنها آموزش داده می‌شد و در عین حال تسلیح هم می‌شدند که بتوانند عملیات انجام دهند. بعد که آنجا توفیق خدمت پیدا کردم در اولین گام تلاش کردم یک نوع وحدت و یکپارچگی در مجموعه‌های وابسته یا در ارتباط با جمهوری اسلامی ایجاد کنیم تا بتوانیم یک آهنگی در عمل را به وجود بیاوریم و توان موجود در آنجا را در جهت مقابله با اشغال اسرائیل به کار بگیریم. ذهنیت شکل‌گیری حزب‌الله و تشکل حزب‌الله از همین جا شروع شد. با تمامی سران و مسئولان سیاسی که در راس این گروه‌ها بودند، تک تک نشستیم صحبت کردیم و ضرورت اینکه بایستی ید واحده بود و کسانی که رهبری امام را پذیرفتند خودشان را در ادامه‌ انقلاب اسلامی بینند و باید در تشکل واحدی خودشان را منسجم کنند و کار را جلو ببرند گفتیم. زمانی طول کشید. آن موقع آقای شیخ‌الاسلام در وزارت خارجه در زمانی که آقای ولایتی وزیر خارجه بودند خیلی کمک کرد. در مسائل سیاسی وزارت خارجه را او معاون سیاسی بود و پیگیری می‌کرد. در لبنان موفق شدیم این وفاق عمومی را ایجاد کنیم. یک شورایی تشکیل شد به نام شورای حزب‌الله. تقریبا تمامی مسئولین این گروه‌های مختلف را سعی کردیم در آن شورا جا دهیم که کسی از دایره بیرون نماند. خود اینها را گفتیم که انتخاب کنند. آقای شیخ صبحی طفیلی شد دبیرکل حزب‌الله در آن زمان که بعدا جدا شد و شهید سیدعباس موسوی آمد و بعد هم که آقای سیدحسن نصرالله آمد. این تشکل که شکل گرفت باید اقدامات بعدی را انجام می‌دادیم. گفتیم شما تشکل هستید پس یک نامی باید داشته باشید که شد حزب‌الله. بعد گفتیم این تشکل نمی‌تواند بدون زبان و ارگان باشد. یک نشریه به اسم هفته‌نامه عهد راه انداختیم. بعدا تغییرات در آن دادند و این هم شد نشریه‌ای که هفتگی مواضع حزب‌الله را اعلام می‌کرد. گفتیم نمی‌شود سخن‌گو نداشته باشید یکی باشد که مواضع شما را اعلام کند که هر کس از طرف شما صحبت نکند. یک سخنگو هم انتخاب شد. گفتیم نمی‌شود باید یک رسانه هم باشد. یک رادیویی هم باید داشته باشیم که رادیو حزب‌الله را راه انداختیم. این در زمانی بود آقای هاشمی در صدا و سیما بود. بچه‌های صدا و سیما خیلی کمک کردند. آقای حیدران مسئول این کار بودند. کم کم حزب‌الله شکل گرفت. بعد گفتیم شما نشان و علمی هم می‌خواهید. پرچم حزب‌الله را آن موقع یکی از دوستان سپاهی خودمان طراحی کرد و تکثیر کرد و در همه جای لبنان با همان رنگ سبز و کلمه "ثوره الاسلامیه فی لبنان" که بعدا کردند المقاومه الاسلامیه فی لبنان. در دوران دبیرکلی سیدحسن نصرالله برای پوشش عام برای همه‌ جریان‌های مقاومت همگان زیر نویسش عوض شد. مجری: آن موقع سید حسن نصرالله نسبت به بقیه مشخصه‌ای داشت؟ دهقان: سه چهار ویژگی همان موقع داشت. یکی جوانی و پرنشاطی و شادابی‌اش بود یکی ذهن بسیار باز و روشنی که داشت. قدرت تحلیل مسائلی که بود و یکی هم اینکه در هر حوزه‌ای که قرار بود کار بکند خیلی راحت کار می‌کرد. مثلا همان زمان قبل از این که من بروم آنجا مسئولین این قطعات و جاهای مختلف که در بقاع بود بچه‌ها ایرانی بودند. من رفتم نگاه کردم یک لبنانی بود که آن لبنانی را گذاشتند مسئول و ایرانی را گذاشتند مشاورش. سیدحسن نصرالله را گذاشتیم مسئول خود بُقا بعدا به بیروت فرستادیم شد مسئول بیروت. بعد شد معاون اجرایی، بعد شد عضو شورای حزب‌الله، بعد شد دبیرکل حزب‌الله. مجری: برخی‌ها زیر سوال می‌برند چنین سیاست‌گذاری را و می‌گویند ما چه احتیاجی داریم برای منطقه‌ای مثل لبنان و فلسطین و بازوی مقاومت کار بکنیم، حمایت بکنیم و آشکارا حمایت بکنیم. اوج این تفکر را در 88 شاهد بودیم. شعاری که می‌دادند نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران. می‌خواهم بگویم اگر ما واقعا این کار را نمی‌کردیم الآن کجای راه بودیم؟ چه ضعف‌هایی داشتیم؟ این کارهایی که داشتیم چه نفعی برای ما داشته. دهقان: این برمی‌گردد به دیدگاه و منظری که افراد به پدیده‌ سیاسی یا اجتماعی می‌کنند. ما که از نگاه امنیت ملی نگاه می‌کنیم به موضوعات می‌بینیم که وضع امنیت لبنان یا سوریه یا عراق جزء امنیت ما محسوب می‌شود. به طور طبیعی ما در جهت تامین امنیت خودمان باید اقدام کنیم. این امر شناخته شده و مورد اذعان همه است نه اینکه ما در جمهوری اسلامی چنین حرفی می‌زنیم. من نمی‌خواهم خودمان را با کشورهایی که تجاوز کارند یا سلطه‌طلب هستند مقایسه کنیم. چنین چیزی در مبانی اعتقادی و باورهای دینی و حکومتی ما نیست، اما از آن طرف این بحث وجود دارد. اگر قرار باشد ایران اسلامی ما اسلام را به عنوان اصل حاکمیت خودش قرار بدهد پس دفاع از حریم اسلام جز منافع ملی و مسائل امنیتی‌اش است. حالا هر جایی که این بخواهد به یک نوعی مورد خدشه قرار بگیرد ما باید دفاع کنیم چه به لحاظ فرهنگی چه به لحاظ دفاعی باید از این حریم دفاع کنیم. حضور ما در لبنان یا عراق یا سوریه حضور مستقیم به یک معنا نبوده و نیست. به این معناست که آنها جریان‌هایی وجود دارد به صورت رسمی فعالیت‌هایی را انجام می‌دهند چه به صورت رسمی از طریق دولت‌هایشان چه به صورت مستقل کمک‌هایی را از ما می‌خواهند ما در بادی امر در وادی معنوی آنها را حمایت می‌کنیم، تشویق می‌کنیم، تامین می‌کنیم. در جاهای مختلف از آنها حمایت می‌کنیم، این طبیعی است، پس از این وقتی وارد میدان عمل شوند که دیگران معمولا همواره علیه اینها اقدام کردند طبیعی است ما باید کمک کنیم تا از خودشان دفاع کنند. مجری: در خاطرات یکی از دوستان می‌خواندم آن زمانی که شما در سوریه و لبنان بودید یک تیمی از سپاه پاسداران می‌آیند برای آموزش‌های موشکی در سوریه به سرپرستی حاج حسن مقدم. ارتباط شما از آن موقع شروع شد یا از قبل؟ دهقان: خیر، با آقای مقدم که در دوران دفاع مقدس بود. خدا رحمت کند شهید شفیع‌زاده و آقای مقدم در توپخانه بودند. یک زمانی بنا بر این شد که وارد فضای موشکی شویم. تعدادی از دوستان متولی این امر شدند آن موقع آقای سردار شهید مقدم بود سردار حاجی‌زاده که الآن فرمانده هوایی سپاه هستند، آقای موسوی که جانشین فرمانده نیروی هوایی سپاه هستند. این مجموعه با تعدادی دیگر از دوستان شدند هسته‌ اولیه‌ای که بحث موشکی را راه‌اندازی کنند. آن موقع موشک نداریم بحثی بود که در آینده بسازیم و اینکه بخواهیم بخریم. آن موقع سوری‌ها هم موشک‌های کوتاه برد هم اسکاد داشتند. ما موفق شدیم از لیبیایی‌ها یک مجموعه موشکی را در اختیار بگیریم. این تیم آمدند برای آموزش در سوریه که آموزش ببینند برای اینکه به کارگیری کنند این سیستمی که از لیبی برای ما در اختیار گرفته بود آن موقع آموزش می‌دادند من هم فرمانده بودم در خدمت دوستان بودیم و کمک می‌کردیم که آموزش‌ها را خوب ببینند و برگردند بیایند ایران. مجری: سوری‌ها نقطه‌ آغاز ما همان آموزش سوری‌ها بود. دهقان: در زمینه آموزش موشک‌ها سوری‌ها انجام دادند. مجری: می‌خواندم که رابطه‌ خوبی با سیدحسن نصرالله دارید. الآن هم این رابطه محفوظ است؟ دهقان: رابطه‌ ما رفاقتی است. این توفیق را دارم هر بار ایشان تشریف بیاورند ایران یا من بروم لبنان حتما مفصل معمولا این طور می‌شود از مغرب می‌رویم نماز صبح را با هم می‌خوانیم می‌آییم ایشان استراحت می‌کنند. مجری: خاطره‌ خاصی از ویژگی‌شان ندارید؟ جایی گفته‌اید یک ویژگی‌های شخصیتی شهید سیدعباس موسوی داشت. یک ویژگی‌های خاصی هم سیدحسن نصرالله داشت. دهقان: من این را بگویم وقتی ما رفتیم لبنان و تشکل حزب‌الله را می‌خواستیم راه بیندازیم معمولا احزاب و تشکل‌ها اساسنامه و راهبردی می‌نویسند به اضافه‌ این که برای خود تشکیلات حزب‌الله بایستی کاری می‌کردیم. آن موقع کسی هم نبود بخواهد این کار‌ها را بکند. من اسم همه را نمی‌برم. آقای سیدحسن نصرالله یکی از کسانی بود که مسئولیت این کار را خواهش کردم انجام بدهند. ایشان با دو تا از بچه‌های ایرانی و دو تا از بچه‌های لبنانی یک جایی را گرفته بودیم یک غرفه‌ای را که من گفتم تا صبح هم که شده بنشینید اینها را تحویل من بدهید. ما هم عربی خیلی مسلط نبودیم. اینها عربی می‌نوشتند. من باید اصلاح می‌کردم که خودش داستانی بود. بالاخره اساسنامه‌ حزب‌الله را نوشتیم. راهبرد‌ها را نوشتیم. برای میدان عمل و تشکل حزب‌الله را هم سازماندهی کردیم که تقریبا همان است به جز اصلاحاتی که در بعضی جاها شده، بقیه‌اش فکر می‌کنم تغییری نکرده است. مجری: شما از دانشجویان پیرو خط امام تسخیرکننده لانه جاسوسی بودید. در سال 58 چطور چنین تصمیمی گرفتید؟ به تبعاتش فکر کرده بودید؟ فکر می‌کردید امام حمایت کنند؟ دهقان: خیر، آن موقع من در سپاه بودم و در دانشگاه نبودم. با دوستانم در ارتباط بودیم. روزی که قرار بود لانه را اشغال کنند جمعه بود. نمازجمعه بودیم و داشتیم می‌آمدیم. بچه‌ها گفتند ما می‌رویم آنجا وارد شویم. گفتم می‌رویم در سپاه هوای‌تان را داریم. من خودم در لانه روز اول برای اشغال نرفتم، بعد چون همه‌ رفقای دانشجو و دانشگاهی بودند. اینکه ما برویم بچه‌ها بروند بمانند و چه اتفاقاتی بعدش بیفتد این نگاه نبود ولی بعد که اتفاق افتاد امام گفتند "انقلاب بزرگ‌تر از انقلاب اول." مجری: یعنی شما بعد از تسخیر به دانشجو‌ها اضافه شدید؟ دهقان: خیر، من از قبل بودم. دوستان خود ما بودند. آن روزی که از دیوار بالا رفتند در را باز کردند من آن روز سپاه بودم. از نمازجمعه من به آن سمت رفتند دوستان از آن سمت رفتند دائم بعد سرکشی می‌کردیم نماینده می‌بردیم. مجری: الآن بعد از 35 سال که از آن موقع گذشته فکر می‌کنید اگر انجام نمی‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟ دهقان: سوال‌های سخت می‌کنید شما. تاریخ را که ورق زدن به عقب به معنای اینکه اگر نمی‌شد چه می‌شد الآن شده کاریش نمی‌شود کرد ولی من فکر می‌کنم انقلاب اسلامی باید اثبات می‌کرد که اولا در هیچ شرایطی سر سازش با نظام سلطه در راسش آمریکا را ندارد و دوم جلوگیری کند از ذهنیت‌های داخلی که تمایل به آن طرف داشتند و سه طمع آنها را از اینها قطع کند. طبیعی است در اعتراض به یک چنین فضایی یک چنین اتفاق این چنینی بیفتد بعد که آنجا اشغال شد یکی از الطاف خفیه الهی نیست اینکه معلوم شد سفارتخانه نبود جاسوسخانه بود. اینکه آمریکایی هر جا حضور دارند دنبال منافع ملی آن ملت نیستند تحت سلطه کشیدن آن ملت به نفع خودشان هستند و از این بگذریم هیمنه‌ آمریکایی‌ها در ذهن جهانیان شکست چون آمریکایی‌ها هیچ حیثیتی ندارند جز اینکه می‌خواهند هویت هر ملتی را بگیرند و منافع را دریافت کنند ریاست هم کنند تا زمانی که آن نظام سیاسی همراهش است. مجری: چرا بعضی‌هایی که در آن ماجرای تسخیر بودند به تردید یا پشیمانی افتادند؟ دهقان: فکر می‌کنم اگر امروز با ایشان صحبت کنید دیگر تردید دارند چون دارند می‌گویند درست بود. تردید ندارند به این معنا. من نمی‌دانم با آنها بحث نکردم ولی فضایی یک مقطعی از زمان در کشور به وجود آمد که این فضا یک سری عقب گردهایی را در خودش می‌خواست نشان دهد به دلیل مشکلات مسائلی که در اراده‌ کشور در اثر محدودیت‌هایی که به وجود آمده ولی ما به آمریکایی‌ها هیچ وقت نمی‌توانیم با نگاه دوست نگاه کنیم یا یک کشوری که ما می‌توانیم با او همکاری آن چنانی بکنیم چون ماهیت ماهیت نظام ما نیست. البته ما هیچ جنگی با آمریکایی‌ها نداریم آنها با ما جنگ دارند اگر جنگ کردند پاسخش را دریافت می‌کنند ولی قاعدتا اگر کسی آمریکا را ماهیتش را بشناسد گذشته‌ تاریخی‌اش را مطالعه کند در این پنجاه سال اخیر آنچه که به سر این کشور آورده اینها را ببیند قاعدتا نمی‌تواند از این کار یا اقدام علیه آمریکا اظهار پشیمانی کند. مجری: سال 61 در اوج بحران منافقین شدید فرمانده سپاه تهران چه کسی به شما پیشنهاد داد و چه جرئتی داشتید؟ دهقان: من خودم شخصه ورودم را به سپاه یک جور دیگر شروع کردم به عنوان پاسدار عادی وارد سپاه شدم از نگهبانی انتظامات شروع کردیم بعد رفتیم پذیرش بعد شدیم مسئول بعد فلان بعد شدیم فرمانده این طور نبود از گرد راه من را بگذارند آنجا به طور طبیعی این اتفاق افتاد آن موقع مجموعه‌هایی بودند بررسی می‌کردند افراد را برای صلاحیت‌های فرماندهی یا معاونت‌ها شانس ما خورد بشویم فرمانده این که ما تلاشی بکنیم و اتفاقی بیفتد نه. مجری: مسئولیت خطیری هم بود. دهقان: آن موقع ما جوان بودیم ما هر کاری را قبول می‌کردیم. بحث این بود که هنوز هم من خودم شخصا این‌گونه‌ام هر مسئولیتی به من پیشنهاد شود اگر احساس کنم از عهده‌اش بر می‌آیم نه نمی‌گویم چون مهم نیست چه باشد کجا باشد. مجری: مقطع سختی بود هنوز نیروهای نظامی شکل نگرفته بودند امنیت جا نیفتاده بود. دهقان: به همین دلیل آنها این کار را شروع کردند. آن موقع بچه‌هایی که در بخش اطلاعاتی کار می‌کردند بچه‌های پای کار سرزنده و فعالی بودند اطلاعات سپاه اطلاعات قوی بود ابتدائا آن‌ها مخلفی نبودند علنی بودند بعدا وقتی که رفتند در فاز نظامی کارهای مخفی را انجام دادند در آن موقع در تربیت معلم در مفتح است آقای ابریشمچی جلسه می‌گذاشت سخنرانی می‌کرد بچه‌های طرفدار منافقین می‌آمدند یا در دانشگاه شریف آقای رجوی برنامه می‌گذاشت همه می‌رفتند سمپاد‌ها در خیابان‌ها پیدا بودند مجله مجاهد دست‌شان بود یا سرتیم‌هایشان روشن بودند بعد که در فاز مخفی رفتند کار سخت می‌شد. از آن موقعی که وارد فاز مسلحانه شدند مخفی هم شدند آن طرف هم اساسا من فکر می‌کنم ملت ما باید این را باور کنند چون من خودم با گوشت و پوست این را باور دارم که یک دستی همواره پشت سر این انقلاب بوده و او بوده که حمایت کرده نگهداری و حفظ کرده است. مجری: به عنوان کسی که در عالی‌ترین مقاطع بعد از انقلاب مسئولیت امنیتی تهران را داشتید فتنه‌های 78 و 88 از اهمیت وافری برخوردار بودند از لحاظ بعد امنیتی چطور دیدید عملکرد همکاران خود را در جمع کردن خود فتنه؟ دهقان: بحث منافقین را که نباید با این دو ماجرا یکی کرد یا از یک منظر نگاه کرد. آنها اساسا آمده بودند که براندازی کنند. اینها به یک مسیری کشانده شدند. این دو بحث است یعنی اگر خاطرتان باشد یا برگردید به تاریخ یک زمانی آقای رجوی گفته بود می‌خواهیم برویم خدمت امام و امام به ما وقت نمی‌دهد. امام در سخنرانی علنی‌شان فرمودند اگر من به اندازه یک ذره سایه‌ آفتاب احتمال هدایت به این آقایان داشتم، من می‌رفتم پیش‌شان. این فاتحه‌ای بود که برای منافقین خوانده شد. حالا ماهیت آنها جدا بود، ضدنظام بودند، برانداز بودند، اقدام مسلحانه کرده بودند، بعدا هم معلوم شد و رفتند در دل صدام و آمریکا و الآن هم نوکری‌شان برای نظام سلطه و غرب برای همه آشکارست. ولی اگر ما یک چیز را بپذیریم که هر نظام سیاسی فارغ از اینکه نوع آن مکتب حاکم بر آنچه باشد حتما دو وظیفه‌ اساسی و بنیادین دارد. اول استقرار نظم در جامعه و بعد استقرار امنیت برای آحاد مردم. هر کسی در هر مقامی که این نظم را به هم بزند یا امنیت را مخدوش کند این به حکم قانون محکوم است. هر کسی می‌خواهد باشد اگر قانون محترم شمرده شود و نظم را هم به عنوان یک اصلی که اگر نباشد، زیست جمعی ممکن نیست بپذیریم. من همیشه به خودم یک فکری می‌کنم و می‌گویم اگر انقلاب اسلامی را امام هیچ کاری نکردند جز اینکه اصل بحث ولایت فقیه را در نظام سیاسی ما مستقر کردند برای همه چیز کافی است. وقتی ما در کشوری هستیم نظامی داریم در راسش یک مجتهدی است که صاحب شرایط کامل است و این مسئول کلیت این نظام است تخطی کردن یا خروج کردن یا نپسندیدن یا هر اسمی که رویش بگذاریم این یک جفا در حق نظام و مردم یا اسلام است هر کسی بخواهد باشد مهم نیست و این ثابت شده در گذشته‌ زمان در این سی و چند سال آن عنصری که همواره در گردنه‌ها و عقبه‌های جدی انقلاب و خطرات این نظام را عبور داده شخص ولی‌فقیه بوده و آن تبعیتی که مردم با رهبری داشتند در این دو مقطع هم این اتفاق افتاد یک عده از این مسیر خارج شدند. مجری: به لحاظ بعد تئوریک قشنگ اشاره کردید ولی به لحاظ امنیتی می‌گویم بچه‌های سپاه خوب از پس کار بر آمدند در این دو مقطع؟ دهقان: ما باید بگوییم مردم خوب از عهده این کار برآمدند چون اگر حضور مردم نباشد چنین مسائلی قابل جمع و جور کردن نیست. در این فضایی که مردم به این کیفیت نسبت به انقلاب حساسیت دارند یقینا هر جریانی که بخواهد مخالف جریان عمومی مردم باشد یا حذف می‌شود یا نادم می‌شود یا حصر می‌شود. مجری: شما یکی از فرماندهان بودید در هشت سال دفاع مقدس و نقش ویژه‌ای داشتید چه میزان اختلاف نظر داشتند سیاسیون و فرماندهان جنگ برای پایان جنگ. چرا این اختلاف نظر ایجاد شد آیا وقت‌هایی که ما قطعنامه را پذیرفتیم از منظر آقای دکتر دهقان بهترین مقطع بود. دهقان: من فکر می‌کنیم یکی از اشکالاتی که دارد در جامعه‌ ما دامن زده می‌شود طرح این سوالات است. من باورم بر این است هر مقطعی از زمان کسانی که مسئول هستند هر تصمیمی می‌گیرند تصمیم است که با آن شرایط وفق دارد یک چیزی یادمان باشد. هیچ نظامی در هیچ شرایطی پرچم سفید بالا نمی‌برد دلیلش آمده سربازی کند دلیلش وجودش برای این است که از امنیت مردم دفاع کند و جانش را در این راه بدهد و الا مردم چه دلیلی دارد که یک عمری مردم به او نان و آب بدهند که یک روز می‌خواهد بجنگد و آن روز هم نجنگد معنی ندارد. لذا هیچ نظامی در هیچ شرایط در هر سختی هیچ وقت تن به تسلیم در برابر دشمن نباید بدهد چون شرف سربازی یعنی همین من نظامی هیچ وقت نمی‌گویم من نمی‌جنگم اما تصمیم در رابطه با جنگ و ادامه‌ جنگ تصمیم سیاسی است نظامی نیست یعنی سیاست مداران و مسئولین کشور باید تصمیم بگیرند که ادامه بدهیم یا ندهیم ولی من باید با همان یک فشنگی هم که دارم بجنگم فشنگ نداشتم با قنداق تفنگ نشد با سرنیزه نشد با سنگ من به عنوان یک عنصر نظامی باید بجنگم. مجری: چون بعضی از سیاسیون می‌گویند بعد از درخواستی که نوشته شد که مثلا ما این تجهیزات را بخواهیم بعدش می‌گویند ما ایستاده ایم تا آخرین قطره‌ی خون این یک تعارف است. دهقان: خیر این طور نیست. من می‌گویم وارد اینها نشویم چون فردی می‌شود و کل ماجرا را ببینیم بهتر است. واقع مطلب این است که فروش نفت ما قیمت نفت ما وضع بودجه کشور محدودیت‌هایی داشتیم از بین رفتن زیرساخت‌ها و غیره واقعیت‌هایی هم است که بود نمی‌شود گفت نگفت ادامه‌ جنگ هم بعد از آنکه وقتی که از عملیات بیت‌المقدس می‌آییم به این طرف همه‌ دنیا با همه‌ ظرفیتش می‌آید طرف صدام ما با همه‌ دنیا داریم می‌جنگیم فرانسه انگلستان شوروی. آن زمان آمریکایی‌ها اسرائیلی‌ها همه داشتند با ما می‌جنگیدند غربی‌ها و شرقی‌ها تامین تسلیحات می‌کردند. آمریکا پشتیبانی اطلاعاتی می‌کرده و جنبه‌های سیاسی را پوشش می‌داد. ما یک طرف بودیم دو کشور بودند یک مقدار با ما کار می‌کردند سوریه و لیبی که اینها خودشان هفت‌شان به هشت‌شان گرو بود. در این فضا ما صدامی را در مقابل خودمان داریم که بیشترین سلاح را دارد پنجاه لشکر مسلح هلیکوپتر هواپیما توپ همه‌ مرزهای حقوقی را زیر پا می‌گذارد شیمیایی گاز اعصاب و ساردین را به کار می‌گیرد. ما هم این طرف داریم می‌جنگیم با آن چه در اختیار خودمان است وقتی جنگ کلاسیک می‌کنید موازنه‌ی قوا مطرح است تو چه داری من چه دارم وقتی ما می‌خواهیم با آن نظام و لشکر آن چنانی بجنگیم حالا می‌خواهیم اراده‌ی خودمان را غالب کنیم و می‌خواهیم تا مرز نبود صدام یا رژیم صدام هم جلو برویم این پشتوانه‌ی تسلیحاتی می‌خواهد ملت آمدند در صحنه سازماندهی می‌شوند اما باید مسلح شوند باید این کار را بکنیم من نظامی می‌گویم این امکانات را می‌خواهم برای این که با آن نظام مقابل بجنگم اگر من کاستی داشته باشم یا نداشتن داشته باشم می‌روم دیوار گوشتی در مقابل گلوله و توپ چه چیزی دست من می‌آید؟ این جا باید تصمیم گرفته شود که آیا امکان پشتیبانی برای چنین اقدامات و عملیاتی وجود دارد یا نه. من می‌گویم من با هر آن چه که دارم می‌جنگم اگر می‌خواهم کاملا بجنگم این امکانات را می‌خواهم حالا آن طرف باید تصمیم بگیرد که قادر است این امکانات را بدهد یا نه. این که بگوییم فرماندهان نامه نوشتند گفتند این چیزها را بخواهیم که در اصل تقصیر را گردن سیاسیون بیندازند تا سیاسیون بگویند نمی‌شود این حرف غلطی است چون این تصمیم بود که ما اگر بخواهیم جنگ را برای بازه‌ی زمانی ادامه بدهیم که فلان هدف را بگیریم فلان جا را تحت کنترل بگیریم اهداف عملیات روشن بود این کار را بکنیم که گامی برداریم در جهت سقوط صدام یک چنین امکاناتی را می‌خواهیم در عین حال جنگ که یک مقطع نداشته یک مرحله این بود ما متجاوز را از کشورمان بیرون کنیم که تا عملیات بیت المقدس ادامه پیدا می‌کند بعد بحث این بود که ما بازدارندگی ایجاد کنیم کاری کنیم که دشمن نخواهد تجاوز مجددی را بکند یا چون نظام سیاسی دنیا کل مجامع حقوقی حاضر به این نبودند که صدام را تنبیه یا محکوم کنند ما متجاوز را خودمان تنبیه کنیم و بعد این بود که اهداف عالی جنگی را ادامه دهیم در هر مقطعی شرایط و راهبرد و طراحی خاص خودش را داشته و مسئولین همه بودند این طور نبوده که بودند ولی دست آخر این که آیا می‌شود این امکانات را تهیه کرد یا نه بحثی است دیگر نه می‌شود گفتتامین نکردند که آن اتفاق بیفتد نه می‌شود گفت که نامه نوشتند تا آن اتفاق بیفتد. مجری: شما ماشاء الله زیبا تحلیل می‌کند آدم دوست دارد بیشتر بپرسد. یک چیزهایی اتفاق می‌افتاد شما بعضی مواقع می‌گویید هر چیزی در مقطع اش اتفاق افتاده اتفاق افتاده اما نسل جوان باید بدانند. هم زمان با هفته‌ی دفاع مقدس یک موجی اتفاق افتاد تلخ هم بود یک سری‌ها اظهار نظر کردند که بعضی از فرماندهان جنگ قرار بود بعد از پایان جنگ محاکمه شوند و بعضی‌ها آمدند جلوی محاکمه را گرفتند خیلی خبر رسانی کردند رسانه‌های معاند که چند تا از آقایان که در عرصه‌های سیاسی بودند جلوی محاکمه و اعدام برخی از فرماندهان جنگ را گرفتند واقعا این طور بوده؟ دهقان : من از شما می‌شنوم. مجری: به صراحت هم گفته شد اسم من نمی‌برم کدام شخصیت که فلانی گفته بود اگر من وساطت نمی‌کردم طرف محاکمه شده بود بعد از جنگ. دهقان: این‌ها دعواهای سیاسی نا به جایی است که در کشور می‌شود این بیشتر بد اخلاقی است تا این که بخواهد دفاع باشد یا رعایت حقوق باشد. وقتی ما در نظام جمهوری اسلامی در زمان جنگ که اگر کسی بخواهد فرار کند باید اعدامش کنیم، احدی را اعدام نکردیم چطوری بعد جنگ کسی را اعدام کنیم. که چی؟ مجری: چه مثلا گفتند یک سری از فرماندهان وظیفه‌ای را انجام نداند و تصمیم گیری اشتباه داشتند. دهقان: نه من قبول ندارم من که امروز در وزارت دفاع نشستم هیچ وقت نمی‌خواهم خیانت کنم یا تصمیم غلطی بگیرم ولی عقل و درک و فهم من با امکاناتی که در اختیار دارم یک اقتضائاتی دارد من یک تصمیمی می‌گیرم شما از بیرون که نگاه می‌کنی بگویی این تصمیم غلط است اشکال ندارد معلوم نیست شما اگر این جا می‌نشستی این تصمیم را نگیری ولی بیرون نشستی موقعیت من را شرایط من را درک نمی‌کنی ملموس نیست می‌گویی فلانی معلوم نیست به نا کجا آباد می‌رود ولی من فکر می‌کنم به یک آبادی می‌روم تصمیم من از منظر من درست است از منظر شما قابل تحلیل است حالا این که ما بگوییم یک کسی در عملیات فلان طراحی فلان کرده عقلش را مجموعه علم و دانشش این بوده. مجری: بعضی از خانواده‌ها به ما مراجعه می‌کنند اکثر خانواده‌ها شهید دادند. بعضا ممکن است یک آقایی در ارگان نظامی هم باشد با یک بنده خدا مشکل فکری داشته باشد طرح چنین مسائلی روحیه‌ی مردم را تحت تاثیر قرار می‌دهد. دهقان: من فکر می‌کنم یکی از برگ‌های زرین تاریخ حیات سیاسی ملت ما دفاع هشت ساله است برای اولین بار در طول تاریخ این ملت جنگی واقع شده هشت سال طول کشیده یک وجب از خاک این ملت جدا نشده به استقلال این کشور آسیب نرسیده نظام توانسته خودش را پایدار نگه دارد و مردم هم هیچ نقطه انفکاکی و یا فاصله‌ای با نظام سیاسی شان پیدا نکنند این خیلی برکت است خیلی افتخار است ما نباید اجازه بدهیم این افتخار و نقطه‌ی اوج تبدیل به یک مناقشه‌ی سیاسی شود کسانی که این جفا را در حق این ملت و شهدا و جانبازان می‌کنند به اعتقاد من کارشان با کرام الکاتبین باید باشد. مجری: شما این قدر سمت‌های مختلف داشتید که به هیچ کدام نمی‌توانیم برسیم. برای من لبنان و فرماندهی تهران و جنگ هم همین طور خیلی جذاب بود. سال 75 بنیاد تعاون رفتید. شش ماه. قبلا بنیاد تعاون تاسیس شده بود؟ دهقان: سال 63 تاسیس شده بود. مجری: می‌گویند سپاه از دهه 70 رفت سمت کارهای اقتصادی. خیلی انتقاد در مورد این کارهای اقتصادی سپاه است. از کجا شروع شد چقدر این انتقاد‌ها را وارد می‌دانید. دهقان: بنیاد تعاون در زمان جنگ بود تشکیل شد برای این که به پرسنل سپاه خدمات مسکن و رفاهیات بدهد بر همین مبنا هم شکل گرفت به طور طبیعی آن جا وارد یک حوزه‌های فعالیت اقتصادی شد که در آمد‌هایی را کسب کند که پشتیبانی مسکن کند وام بدهد این تا آخر جنگ هم بود هنوز هم هست تغییری نکرده بعد از این که جنگ تمام شد شما این را به یاد داشته باشید تقریبا تمامی ظرفیت نخبگی انقلابی کشور در سپاه جمع شده بود چون اگر ما این را می‌پذیرفتیم که مسئله‌ی اول کشور مسئله‌ی جنگ است هر کسی که با این زاویه نگاه به انقلاب و نظام می‌کرد وسط جنگ بود بسیاری از بچه‌های شهید دانشجو بودند فلان بودند مسئولین عموما این خصلت را داشتند یا بعدا در سطوح مختلف مدیریت کشور نگاه کنید در همین حالا اگر بخواهند آدم جمع کنند برای وزیر و معاون وزیر و فلان پر است. این استعداد انسانی آمده بود ظرفیت‌های سازمانی خوبی ایجاد شده بود این که نمی‌توانست معطل باشد این باید در خدمت سازندگی کشور قرار می‌گرفت از همین منظر مجموعه‌های مهندسی سپاه آمدند وارد برنامه‌های سازندگی شدند در دولت آقای هاشمی همان اوایل دولت آقای هاشمی در این ورود در طول زمان توسعه‌ی سازمان داند ابزار و تجهیزات و مدیریت و تخصص کسب کردند و به عنوان قوی ترین بخش الآن در خدمت سازندگی کشور هستند هیچ اشکالی ندارد بعضی‌ها می‌گویند این‌ها آمدند 40.00 رانت گرفتند از رانت استفاده کردند محیط کسب و کار را محدود کردند برای بخش خصوصی نه این طور نیست الآن فرض کنید اعلام شد که چهار هزار شرکت بخش خصوصی دارد با سپاه همکاری می‌کند پس بخش خصوصی هم است البته اگر بخش خصوصی ما توان پیدا کند کار کند اولویت با این است که بخش خصوصی کار کند نیروهای مسلح بخش فعالیت‌های اقتصادی شان با دو منظور انجام می‌شود یک این که دولت اعلام نیاز می‌کند و می‌خواهد که این‌ها وارد شوند و دوم منطق محرومی که آن جا ظرفیت‌های انسانی یا زیرساخت‌های لازم وجود ندارد که بخواهند برای مردم کاری بکنند با این دو شاخص نیروهای مسلح فعالیت‌های سازندگی و عمران را انجام می‌شوند. مجری: آن موقع هم دنبال حواشی هستند پارسال یادم است آقای روحانی در جمع فرماندهان صحبت کردند دعوت کردند سپاه بیاید در طرح‌های بزرگ کمک بکند امسال از یک صحبت ایشان در همین همایش آمدند یک چیزی برداشتند. دهقان: ما دوباره برمی‌گردیم به همان که چرا ما مسائل را می‌آییم موضوع دعوای سیاسی می‌کنیم می‌شود این طور هم نگاه نکرد ولی وقتی نگاه می‌کنیم می‌گوییم دعوا هیچ بهانه‌ای نمی‌خواهد شما در خیابان یک طعنه بزن برمی‌گردد دعوا می‌کند این که هزینه‌ای نداشت ما در فضای سیاسی کشور دنبال بهانه می‌گردیم که دعوا کنیم. مجری: به عنوان آدمی که سالیان سال در سپاه بودید رابطه‌ی سپاه و دولت رابطه‌ی خوبی است؟ دهقان: چرا بد باشد؟ نه. مجری: با دولت‌های قبلی هم مطلوب دیدید؟ دهقان: سپاه همیشه خواسته خودش را در خدمت نظام قرار بدهد به میزانی که دولت‌ها این ظرفیت را به کار گرفتند گرفتند نگرفتند هم نگرفتند. مجری: بعضی‌ها می‌گویند سپاه کار سیاسی می‌کند از آقای رحیم صفوی از آقای جعفری پرسیدم همه جواب‌های یکسان پرسیدند که در مقاطع‌های انتخاباتی خیلی حاشیه درست می‌شود که نظر سپاه فلان است. دهقان: سپاه یک برداشتی از قانون تاسیس خودش دارد که خودش ر

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied