شمانیوز
شما نیوز

خنیاگری روی پله‌های سیاه

با شکل گرفتن گروه‌های موسیقی خیابانی در شهر اهواز خیابان‌های شهر از آن حالت خشک و رسمی خارج شده‌اند.

با شکل گرفتن گروه‌های موسیقی خیابانی در شهر اهواز خیابان‌های شهر از آن حالت خشک و رسمی خارج شده‌اند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، منطقه خوزستان، با کمی جست‌وجو متوجه می‌شویم که تاریخچه این گونه اجراها به روزگار باستان برمی‌گردد و تقریبا در همه فرهنگ‌های جهان، اجرا در مکان‌های عمومی وجود داشته است. اجرای خیابانی در واقع گونه‌ای از اجرای هنرمندان و سرگرمی‌سازان قبل از اختراع ابزارهای ضبط و نشر آواها بوده است و گستردگی آن می‌تواند گونه‌های متفاوتی از اجراهای هنری باشد. از نقاشی گرفته تا نمایش، آوازه‌خوانی، رقص و اجرای آثار موسیقی در فارسی "خنیاگر" و در اروپا "توربادور" معادلی برای این گونه نوازندگان یا نمایش‌دهندگان است.

فکرش را بکنید در یک بعدازظهر به جای استفاده از اتومبیل شخصی یا هرگونه وسیله حمل و نقل عمومی دل‌تان بخواهد کمی قدم بزنید. اصلا هم مهم نیست که چه فصلی است. مهم نیست که دستان‌تان را از شدت سرما توی جیب‌تان کرده‌اید، خودتان را توی انواع اقسام لباس‌ها پوشانده‌اید تا سرما به استخوان‌هایتان رسوخ نکند یا از شدت گرما مدام عرق‌ روی صورت‌تان را پاک می‌کنید و خودتان را باد می‌زنید.

مطمئنا دغدغه‌هایتان هر چه قدر هم که بزرگ و مهم باشند محکوم‌ هستند، به محو شدن حداقل برای چند دقیقه. این اعجاز موسیقی است که شنونده را به جهان دیگری می‌برد. حتی تصورش هم بی‌نهایت زیبا و دوست داشتنی است که در میان آن همه صدای بوق ماشین و همهمه عابران از کنار خیابان صدای آرامش‌بخشی به گوش برسد که برای چند لحظه خنده به لب‌ها‌مان بیاورد.

خنیاگری روی پله‌های سیاه

سنش زیاد نیست. خیلی معمولی به پله‌های ورودی جلوی یک ساختمان تکیه داده است و گاهی لبخند شیرین تحویل عابران می‌دهد. بر روی پیراهن سفیدش طرحی سنتی بود که اگر خوب دقت می‌کردی متوجه می‌شدی با آن خطوط زیاد پر پیچ و خم و به ظاهر بی‌معنا نوشته شده: "زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم".

صدای خش‌دارش توجه تمام عابران را به خود جلب می‌کند و هیچ کس بی‌اعتنا از کنارش عبور نمی‌کند. بعضی‌ها چند لحظه مکث می‌کنند و عده‌ای هم چند دقیقه. کیف گیتارش را جلوی خودش روی پله اول گذاشته و عابرانی که لذت می‌برند پول درون آن می‌گذارند. شعرهای خاصی را با گیتار با آن صدای مخصوص به خودش می‌خواند و مردم با چشم‌های گشاد و دهان باز تماشایش می‌کنند.

بعد از تمام شدن موسیقی عده‌ای شروع به تشویق کردن می‌کنند و من هم از فرصت استفاده کرده و نزدیکش می‌شوم. روی همان پله‌های سیاه کنارش می‌نشینم و بی‌مقدمه شروع به صحبت کردن با او می‌کنم. موهای بلندش را از روی صورتش کنار می‌زند و با من هم کلام می‌شود.

اسمش را نمی‌گوید و می‌گوید: «تقریبا از سال 87 86 در خیابان ساز می‌زنم. البته نه به صورت پیوسته. به جرأت نمی‌توانم بگویم که اولین نفری هستم که در اهواز اجرای خیابانی به صورت حرفه‌ای داشته‌ام. زمانی که من شروع به این کار کردم هیچ کس جرأت نمی‌کرد فکر موسیقی خیابانی را در اهواز بکند. شاید من اولین نفری بودم که جرأت این کار را داشته اما مطمئنا آخرین نفری نیستم که کنار خیابان ساز می‌زنم. همان طور که خودتان در جریان هستید به تازگی دو یا سه نفر دیگر هم شروع به فعالیت کرده‌اند.»

ادامه می‌دهد: «من دانشجوی مقطع کارشناسی رشته حقوق در دانشگاه آزاد اهواز هستم. تا آن جایی که من اطلاع دارم طبق صحبت‌های استادان دانشگاه این کار هیچ منعی از لحاظ قانونی ندارد. اگر منعی هم وجود دارد باید برای تمام شهرها وجود داشته باشد و نه فقط یک شهر. در تهران، اصفهان و شیراز گروه‌های موسیقی خیابانی به راحتی فعالیت می‌کنند، پس چرا ما در اهواز نباید این امکان را داشته باشیم؟»

گیتارش را که تا این جای صحبت مثل بچه‌اش در آغوش گرفته، می‌گوید: «اوایل شروع فعالیت من مشکلات زیادی وجود داشت. من هیچ وقت در یک نقطه شهر ثابت نبوده‌ام. دوست داشتم که هنر خودم را در همه جای شهر نمایش بدهم. من حتی در محله‌های حاشیه‌ای شهر اهواز هم اجرا رفته‌ام. باورتان می‌شود؟ حتی ماشین مبارزه با تکدی‌گری من را بارها گرفته است! باورتان نمی‌شود که هر بار با چه داستان‌هایی ولم کرده‌اند.»

عنوان می‌کند: «نمی‌دانم مشکل‌شان با موسیقی خیابانی چیست؟ اصرار عجیبی دارند که این نوع از اجرای خیابانی را با تکدی‌گری یکی بدانند. ما در اکثر هنرها شیوه اجرای خیابانی هم داریم که در آن ارتباط با مخاطب برای هنرمند راحت‌تر می‌شود و به قول معروف در اجرای خیابانی آن دیوار چهارمی که مخاطب را از هنرمند جدا می‌کند فرو می‌ریزد. تفاوت عمده‌ای که موسیقی خیابانی با تکدی‌گری دارد این است که در اجرای خیابانی اثر و نحوه اجرای اثر غالباً متعلق به خود اجراکننده است و بازخورد آن در بین مخاطبان برای هنرمند مهم است. در اجرای موسیقی خیابانی دغدغه اصلی هنرمند تامین نیازهای مالی نیست.»

وی ادامه می‌دهد: «این نوع از اجرا هنوز در این شهر به طور کامل جا نیفتاده است اما ما شاهد شکل‌گیری این جریان هنری نوپا در سطح شهر هستیم. برخورد اکثر مردم با این نوع از اجرا فوق‌العاده بوده است و این را من از نوع لبخندهایی که می‌زنند متوجه می‌شوم. اکثر کارهایی که من اجرا می‌کنم از شعرهای حافظ، احمد شاملو، صائب تبریزی، مولانا، خیام، سید مهدی موسوی، و... است. از شاعران خارجی هم از شعرهای برتولت برشت، اکتاویو پاز، خانم کالارا خانس، خانم مارگوت بیکل، لورکا، نرودا، ناظم حکمت و... اجرا رفته‌ام.»

می‌گوید: «آهنگ‌سازی تمام کارهایم را خودم انجام می‌دهم و از این که می‌بینم مردم از کارهایم لذت می‌برند انرژی می‌گیرم. (می‌خندد) حقیقت از این که با گوجه فرنگی من را نمی‌زنند خوشحالم. اجراهای من به گیتار محدود نمی‌شوند من با سه‌تار، تار و تنبور هم اجرا داشته‌ام اما چون گیتار صدای بیشتری تولید می‌کند معمولا از آن استفاده می‌کنم.»

زنی به سمت گیتار می‌رود. می‌خواهد اسکناس را روی گیتار بگذارد که نوازنده به سمتش می‌رود. با اصرار و عذرخواهی به او می‌گوید تا زمانی که اجرا نکند از کسی پولی نمی‌گیرد و به سمت من بازمی‌گردد.

می‌افزاید: «اتفاقات زیبای زیادی برای من افتاده است. من هر بار که اجرای خیابانی داشته‌ام بیشتر از پیش برای ادامه مسیرم مصمم شده‌ام. یک بار مشغول ساز زدن بودم. به خودم که آمدم یک درجه‌دار نیروی انتظامی را روبه‌روی خودم دیدم. آن قدر ترسیده بودم که تا مرز سکته کردن پیش رفتم اما در کمال تعجب آن مامور دست در جیبش کرد و یک اسکناس 10 هزار تومانی در کیس گیتار گذاشت. آن قدر خوشحال شده بودم که می‌خواستم همان جا با پرچم ایران دور افتخار بزنم (می‌خندیم هر دو با هم).»

اضافه می‌کند: «یک بار دیگر پیرزنی از من خواست که به او گیتار یاد بدهم و من را به خانه‌شان دعوت کرد. من هم پذیرفتم. آن زن گیتار خرید و من هم در 10 جلسه سعی کردم که به او زدن ترانه دلخواهش را یاد بدهم.»

دوباره به سمت گیتار می‌رود. آن را از روی کیس برمی‌دارد. از او می‌خواهم یکی از زیباترین کارهایش را اجرا کند. او هم این غزل مولانا را از دیوان شمس اجرا می‌کند:

خدایا مطربان را انگبین ده

برای ضرب دست آهنین ده

چو دست و پای وقف عشق کردن

تو همشان دست و پای راستین ده

وجدان معترضی که صدایش را به گوش می‌رساند

برای درک بهتر این جریان نوپای هنری که در کنار خیابان‌های شهر شکل گرفته است و از بطن جامعه آمده به سراغ شکوفه مجیدی‌فر، جامعه‌شناس جوانی رفتم که موسیقی را می‌شناسد.

این جامعه‌شناس گفت: جامعه دارای هویت و تشخصی مجازی از تک‌تک افراد آن است و فارغ از سیستم‌ها و نهادهای منفک و تشکیل‌دهنده جامعه می‌توانیم بگویم جامعه دارای هویت مستقل است. روح جمعی جامعه مستقل از فرد فرد انسانی عمل می‌کند زیرا جامعه انسانی دچار مساله فرهنگ است.

وی توضیح داد: مساله فرهنگ همان چیزی است که خواسته یا ناخواسته چرخدنده جامعه را به حرکت وامی‌دارد. فرهنگ عنصری است که حتی یک جامعه درجازننده و ایستا را هم مدیون مفهوم دگرگونی و چالش‌پذیری می‌کند. همان درگیری‌های ناشی از واپسماندگی فرهنگی، عقب‌ماندگی فرهنگی، پیشی گرفتن صنعت‌گرایی از اصل مفهوم مدرنیته و... .

مجیدی‌فر با بیان این که فرهنگ وجدان معترضی است که در هر صورت صدای خودش را به گوش می‌رساند، خاطرنشان کرد: فرهنگ عنصری است که یک جامعه را مانند وجدان درون یک فرد به چالش می‌کشد. فرهنگ مانند وجدان می‌تواند به خواب برود، بیمار شود و در یک جریان عصیان‌گر جامعه را به چرخه تکامل و پویایی بیندازد. از آن جا که شهرنشینی به صورت یک بورژوازی مستقل در ایران شکل نگرفت و در نتیجه مفهوم شهرنشینی را به معنای ریشه‌دار و عمقی آن تجربه نکردیم شهرنشینی در ایران همراه با ورود مدرنیزاسیون اتفاق می‌افتد. روند سریع زندگی شهری شاید باعث عدم درک از شیوه زیست در چنین محیطی شده باشد.

او با اشاره به هنر خیابانی اظهار کرد: هنر خیابانی اعم از هنر تئاتر، موسیقی خیابانی و... جریانی از هنر است که هنرمند و مخاطب هنر را از محدوده مکان‌هایی چون تالار، نمایشگاه و... به خیابان‌هایی می‌کشاند که زندگی عادی و معیشتی مردم در جریان است.

این نوازنده و جامعه‌شناس ادامه داد: موسیقی خیابانی، وقتی عابران خیابان‌های شهر را برای چند ثانیه از ازدحام زندگی شهری به درون خودشان فرو می‌برد می‌تواند به ایجاد فضای آرامش‌بخش، روحیه درک حضور دیگری و آگاه کردن آنی و ناگهانی افراد درباره روح جمعی جامعه که در جریان است کمک کند. افراد همان لحظه درگیر صدا و صوتی می‌شوند که چه غمگین و چه شاد آن‌ها را متوجه حضور در جمع می‌کند که تا چند لحظه قبل از شنیدن صدا فارغ از تفکر به این جمع بوده‌اند؛ حس همدلی و درک از وجود یکدیگر در یک راسته خیابان و در عرض کوچکی از خیابان‌هایی که طی می‌کنند.

در تعریف قانون در کتاب فرهنگ فارسی معین به تعاریف جالب برمی‌خوریم. در این کتاب در جایی می‌بینیم قانون یکی از آلات موسیقی شبیه به سنتور است که با دست نواخته می‌شود و در جای دیگر مقرارت و احکام دولتی است.

حافظ نیز می‌گوید:

خدا را محتسب ما را به فریاد و دف و نی بخش

که ساز شرع از این افسانه بی‌قانون نخواهد شد

همچنین برای آگاهی یافتن از مسایل قانونی مربوط به موسیقی خیابانی سراغ استاد رشته حقوق و یکی از اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز رفتم.

مهدی سلطانی خاطرنشان کرد: با توجه به قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیرمجاز دارند اگر موسیقی خیابانی مصداق غِنا (موسیقی حرام) باشد و علنا اجرا شود طبق ماده 638 قانون مجازات اسلامی، سمت تعزیرات، این عمل جرم تلقی می‌شود اما اگر مصداق غِنا نباشد جرم نیست.

گزارش از یونس بریحی‌زاده، خبرنگار ایسنای خوزستان

انتهای پیام

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied