شمانیوز
شما نیوز

تحرک نیروهای تروریستی در نزدیکی مرز ایران

شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز): در این 2 روز موضوع سلاح کشیدن پ ک ک (PKK) و حزب دمکرات کردستان ایران علیه همدیگر، شاید بتوان گفت که در بحث مطالعات امنیتی( Security Studies) نوعی ضعف یا تنگنای امیتی (Security Dilemma)  است.

به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز):

در این 2 روز موضوع سلاح کشیدن پ ک ک ( PKK ) و حزب دمکرات کردستان ایران علیه همدیگر، شاید بتوان گفت که در بحث مطالعات امنیتی( Security Studies ) نوعی ضعف یا تنگنای امیتی ( Security Dilemma ) است.

حضور و تحرک نیروهای «تکفیری یا تروریستی» در نزدیکی مرزهای ایران نشانگر وجود نوعی تهدیدات در شکل و اندازه متفاوت است که ایران با آن روبرو شده است. چه بسیار از شرکت اقتصادی کردستان عراق در ایران دفتر دارند و از آن سو چه بسیار افراد با سامانه‌های متحول‌ یافته تکنولوژی تحت لوای فعال اقتصادی مشغول آن کار دگر است که همان تلاش در جهت رخ دادن جنگ نیابتی امنیتی با توجه به وضعيت حساس منطقه است و واکنش و اشراف امنیتی- نظامی ایران چه خواهد بود؟

حزب دمکرات کردستان عراق، یک شبه از همکاری پنهان با داعش به قهرمان ضد ترور تبدیل شدند و موج رسانه ای هم به کمک ایشان آمد هرچند که اگر کمک فوری ایران نمی بود؛ اقلیم توسط داعش سقوط می کرد اما از عوض شدن صحنه تا امروز؛ مرتبا تکرار می کند که کردها سلاح کافی و وافی را در اختیار ندارند و یا اینکه حکومت مرکزی عراق هم سلاح در اختیار کردها قرار نمی‌دهد و... اما برای CIA مشخص شد که سلاح ها توسط حزب بارزانی، مصادره می شوند و تامین تسلیحاتی حزب بارزانی- تحت نام نیروهای کُرد- بدین شیوه بی حساب و کتاب، موجب برافروزی جنگ میان پ ک ک و حزب دمکرات کردستان عراق می شود(که همواره احتمال بروزش را هشدار داده ام). بدان جهت بود که سیاست ایران در کمک به نیروهای بسیج مردمی(حشد شعبی) و نیز آمریکا به حکومت مرکزی عراق عوض شد.

هراس بارزانی از پایان دوره ریاست اقلیم و توجه وافر او به تمدید رهبری تحمیلی مادام العمر(بدون توجه به دمکراسی و رأی مردم)؛ موجب فعالیت های دیگر در صدد اقدام برای استقلال کردستان و دست‌یابی هرچه بیشتر و مستقیم به سلاح های پیشرفته است و تحت لوای دمکراسی و دمکرات و ساخت منطقه دموکراتیک یک جریان تئوکراتیک و خودکامه برقراراست که لابی ضعیف کردها- تحت همکاری لابی عربستان و اسرائیل در واشنگتن- نتوانست آمریکا را متقاعد کند. بلکه بنا به سخن خلاف رئیس اقلیم (نسبت به آن واقعیت که بغداد به کردها سلاح نمی دهد) اقدام ها به فرصت طلبی سیاسی مشهور شد زیرا برای آمریکا مشخص شد که بسیاری از سلاح های پادگان های عراق هم که اسماً توسط داعش تاراج شده، در واقع به صلاح الدین و مناطق تحت نظر بارزانی، منتقل و انبار شده.

اوباما هم در دیدار 8 دقیقه ای با بارزانی وعده ای نداده. بارها گفته و نوشته ام که " آمریکا به کُردها وعده استقلال نداده است"؛ و این رهبران خود خوانده کردها هم تاریخ نمی خوانند و تنها به کمک خیالی از آمریکا و ضدیت با ایران دلخوش اند، حزب دمکرات کردستان ایران و عراق ؛ کاری از پیش نخواهند برد.

در این چند روز اخیر که حزب دمکرات کردستان عراق بی هیچ پشتوانه ای بین المللی و پایه ای سیاسی ؛ بر تفکر قدیمی استقلال طلبی می کوبد و جناح اول دمکرات( عزیزی) با مصاحبه های مختلف در رسانه ها، به ایران سیگنال می دهد و خواهان ادامه همان گفتگوهاست و جناح دوم(هجری) هم به آلمان رفته و این بار دم از حقوق بشر می زند و بعد راهی امریکا می شود تا شاید نظر CIA برای هدف آنان که ایجاد ناامنی در نوار مرزی است؛ تأمین شود اما دولت فعلی آمریکا، کمترین توجهی به این سازمان ها (که خود CIA آنها را همکار بعث در ایام جنگ عراق و ایران می داند) ندارد.

قبلاً « حزب دمکرات؛ از رویای ملی‌گرایی تا واقعیت اضمحلال»؛ «کومله، گروهی تروریستی- تجزیه طلب یا عامل سرویس اطلاعاتی؟»؛ «کردستان، قربانی يک گروه قاچاقچی مواد مخدر و تروريست؟»، را نوشته ام و اینکه از 16 اوت 1945 (روز تأسیس حزب در مهاباد)، قاضی محمد برخلاف وعده اش به شاه و قوام السلطنه و تنها با دلخوشی به وعده شفاهی روس ها؛ جمهوری مهاباد را اعلام داشت و در 11 دسامبر 1945 به طور کامل پرچم جمهوری شاهنشاهی ایران پایین آورده شد و پرچم کردی بر فراز مهاباد برافراشته شد. قاضی محمد بر خلاف توصیه روس‌ها در 22 ژانویه 1946 یونیفورم نظامی روسی به تن کرد و استقلال کردستان را در میدان چهار چراغ مهاباد اعلام نمود. اما حکم جمهوری وی تا 50 کیلومتر اطراف مهاباد اعتبار داشت تا انقلاب ایران در سال 1979 که ناگهان قاسملو وارد ایران شد؛ در قم به دیدار آیت الله خمینی ‌شتافت و برنامه اساس نامه حزبی را ارائه می‌دهد و از سالها فعالیت نام می‌برد و روزنامه کیهان(12/12/1357 ) نوشت که حزب دمکرات کردستان ایران، علنی شد. «یک فرصت طلبی تمام عیار که از 32 سال فعالیت مخفی دم می‌زدند، اما چنین خبری، واقعی نبود.» و بعد به دامان حزب بعث رفتند و گروهی مانند جلیل گادانی جدا شد و به یاری مسعود رجوی شتافت و... آخرالامر ایران در حمله ای مسلحانه به پایگاه‌های حزب ـ پس از استقرار حکومت اقلیم کردستان عراق ـ حزب دمکرات را به امضای قراردادی محرمانه با سپاه پاسداران وادار می‌کند که محسن رضایی افشا کرد و هجری و حسن زاده دم نزدند، چون گرفتار انشعاب های متفاوت بودند.

از سال 1373 که قرارداد مابین سپاه پاسداران و حزب دمکرات امضا شده و البته دیدارهای وزارت اطلاعات و شورای عالی امنیت ملی با هر دو جناح دمکرات صورت گرفت(1393) که البته سابقه دیدارها به ایام استانداری رمضانزاده(اواسط دهه 1370) باز می گردد ؛ تحرکات گاه به گاه این حزب های کردی غالبا تجزیه طلب(که از نظر امنیتی آنها را نهادهای سیاسی می دانند؛ از نظر خودشان- به اغراق و کذا- نماینده کل کرد و کردستان هستند و از نظر ادبیات ایران آنها را گروهک های تروریستی می نامند) بنا به آمادگی و اشراف اطلاعاتی نیروهای امنیتی و مسلح ایران، همواره بی هیچ پیشرفتی، سرکوب شده و رهبران اقلیم کردستان عراق هم غالباً از این سازمان های کرد ایرانی استفاده کرده تا وسیله ای باشد تا توسط آن خود را به ایران نزدیکتر و جلوه گری کند. هرچند ظاهراً و شفاهاً، خود را ملزم و متعهد به رعایت حسن همجواری دانسته اما هرگز به تعهداتش عمل نکرده اند و در راستای اهداف سیاسی- امنیتی خود، اقلیم از کارت این سازمان های کردی ایرانی( ومله و دمکرات) استفاده می کند و حتی فرزند قاضی محمد هم تحت لوای یک حزب 15 نفره(پاک)؛ در اختیار حزب دمکرات کردستان عراق است.

پیامد آشوبگری در منطقه مرزی اشنویه و منطقه کیله شین،( یکشنبه 3 خرداد 1394) ، دو نفر کشته و 4 نفر زخمی بود اما ظاهرا پ ک ک مدعی خویشتن داری است که آتش جنگ کُرد کشی زبانه نکشد. همین چند ماه پیش بود که این گروه ها- با میدان داری بارزانی مدعی کنگره ملی کرد بودند که دمکراسی، صلح، امنیت و آرامش برای کردستان ببار آورد و راقم این سطور نوشت که " کنگره ملی كرد؛ شوخی با خرد مردم کردستان" است و هرگز برگزار نمی شود؛ و نشد و حال امروز هم مشخص شد که تحمل همدیگر را ندارد و همیشه در طی تاریخ، همدیگر را فروخته اند.

باید گفت که هر کدام از این سازمان های کردی معمولاً خود را عین کرد و کردستان می دانند اما در واقع، کسی دیگری را قبول ندارد و همگی تاریخچه جنگ برادر کشی را ثبت کرده و دستشان به خون همدیگر آلوده است. ظاهراً نیروهای دمکرات که روزهای اخیر از حریم پ.ک.ک( متمایل به ایران) در مرزهای اشنویه، استفاده کرده و سعی در ورود به ایران داشته اند.

نیروهای دمکرات بارزانی(متمایل به ترکیه)، در رسانه های خود سعی در بازتاب خبر داشت اما در کنار عبور و مرور چندباره 2-3 تیم پراکنده از این حزب، اینبار نیروهای رحیم منگوری، اصرار بر ورود به مرز ایران داشته و به هشدارهای پ.ک.ک، توجهی نکرده و و با نیروهای پ.ک.ک درگیری و تیراندازی شدید رخ داده و سپس در محاصره پ ک ک قرار گرفته اند. ایران هم شاید با یا بدون همکاری پ.ک.ک می تواند کل افراد این تیم ها را مضحمل کند اما فعلاً از نظر امنیتی خواهان بررسی فعالیت، تحرک و هدف گروه های تروریستی در مرزهای غربی کشور است.

البته منطقه کوهستان قندیل تحت کنترل نیروهای حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک) است. حزب دمکرات کردستان ایران قصد داشته پایگاه‌هایی در کوهستان قندیل ایجاد کند، اما با مخالفت مسلحانه پ‌ک‌ک مواجه شده. گمان تحریک حزب دمکرات کردستان ایران توسط بارزانی؛ بیشتر به ذهن متبادر می شود زیرا بیشتر بوی اقدام جاسوسی ( espionage ) از توان نظامی- امنیتی پ ک ک به مشام می آید؛ زیرا نه دمکرات کردستان با همان سلاح های باقی مانده از صدام توان نظامی دارد و نه بنا به روابط پنهان با ایران(به ظاهر و اسماً احزاب کُرد معارض ایرانی) ، اراده و توان تحرکی در داخل مناطق کردنشین ایران دارد و نه حزب بارزانی می تواند در پ ک ک نفوذ کند. پارلمان محلی کردستان اقلیم کردستان هم ظاهرا مدعی میانجی گری است اما این پارلمان توان سیاسی هم ندارد و بیشتر نمایندگان دفتر حزبی هستند. اما ریاست پارلمان ، بیانیەای شدیدالحن و هشدارآمیز منتشر کرد.

در چند روز اخیر علاوه بر مسائل رخ داده در استان آذربایجان غربی و ارتفاعات کیله شین و دفاع نیروهای مرزبانی کشور، در استان کرمانشاه و کردستان هم فرقه( CULT ) تروریستی پژاک با نیروهای سپاه پاسداران درگیر شدند که ظاهرًا 2 نفر از تروریست ها به اسارت نیروهای امنیتی ایران درآمده اند. با این تفاصیل، دیدارها و قراردادهای امنیتی مابین مقام های اقلیم کردستان عراق و نهادهای امنیتی- نظامی ایران چه سرنوشتی خواهد یافت؟ آیا تنها پ ک ک و اتحادیه میهنی خود را ملزم به اجرای آنان می دانند و آیا نهادهای نظامی- امنیتی ترکیه( میت MİT ) در کردستان شمالی عراق و یا روابط امنیتی پاراستن مربوط به دیگر حزب سنتی کرد عراق و پایگاه امنیتی موساد( Mossad ) خواب های دیگر دیده اند؟ آیا ناآرامی نوار مرزی و مناطق کردنشین ایران در راستای منافع این دو سازمان امنیتی نیست؟

اما پاسخ ها هرچه باشد با تعهدات پشت درهای بسته حزب سنتی اقلیم کردستان عراق همخوانی ندارد. مدعی اصلی استقرار و ساخت " استقلال کردستان عراق" که رهبری اقلیمش تا 3 ماه دیگر به پایان می رسد؛ چگونه می تواند نوار مرزی با مهم ترین کشور سازنده حزب و اقلیم و کرسی اش به آشوب بکشاند؛ استقرار امنیتی کردستان عراق هم تا چه اندازه ،منطقی و اجرایی و قابل تصور است؟ کسی که خود را اصولا فراتر از قانون می داند، آیا می تواند پاسخگوی مسئولیت خود باشد؟ نقش پنهان حزب دمکرات کردستان عراق در ایجاد ناامنی در مناطق کردنشین ایران، همسو با کدام نهاد امنیتی خارجی است؟ و همان دوران های ناامنی مرز کردستان عراق در سال 1976 پس از تأسیس اتحادیه میهنی کردستان عراق و با 1979 پس از انقلاب ایران را به یاد می آورد که اقلیم در کمک به نا امن کردن مرزها نقش دارد؟ ایجاد زمینه اقدامات تروریستی از سوی گروههای تروریستی توسط اقلیم و به نوعی بازی با آتش، برای هیچ کشوری همسایه، قابل اغماض نیست.

ناامن کردن منطقه چه توسط تحریک جامعه کردنشین چه توسط گروههای تروریستی؛ صرفاً با به منافع مردم کرد و رشد سیاسی- اقتصادی- امنیتی در منطقه لطمه می زند که شاید بتوان آن را جزو هدف سازمان های امنیتی خارجی دانست که با کارت کردی بازی می کنند و اقلیم کردستان عراق در آستانه حضور داعش به عنوان تهدید بالفعل کردها و اقلیم کردستان عراق؛ رویکردی قابل تامل داشته و دارد. در بررسی تحولات و تحرک های چند ماه اخیر در اقلیم کردستان؛ روابط پنهان و نیمه آشکار با گروههای تروریستی هم خود حکایتی تامل برانگیز است. و عدم باور به حفظ امنیت مرزی، طبعاً تبعات اقتصادی و سیاسی و امنیتی برای کردها و اقلیم کردستان دارد و ایران هم طبعاً برای جلوگیری از ناآرامی و شورش، درصدد حفظ امنیت مرزی در مناطق کردنشین است.

این اقدام حزب دمکرات کردستان شبیه اقدام های پژاک بود که بارزانی از آن سود جست تا خود را به ایران نزدیک کند و این بار هم برای تمدید دوران ریاست همان سیاست را می جوید. بقاء سیاسی بارزانی با ایجاد غوغا و جنجال هم سیاست و شیوه ای بیات شده است و اقلیم کردستان یا طبق قانون اساسی عراق، ظرفیت و توان حفظ امنیت را دارد(که مشخص است نداشته و ندارد) یا مدعی خودمختاری است اما راهکار، اراده و توان حفظ امنیت مرزی ایران، عراق و اقلیم را ندارد(و یا بنا به برنامه ای خاص، به تعهدات خود در این ارتباط پایبند نیست) که در هر دو حالت؛ سیاست امنیتی ایران در قبال با این اقلیم خود ساخته؛ باید بررسی شود. انتخاب خبر- عرفان قانعی فرد

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied