
فولاد خراسان با رشد چشمگیر درآمدهای عملیاتی و کنترل هوشمند هزینه ها پیشتاز شد

در شرایطی که اغلب فولادسازان کشور با کاهش سودآوری و محدودیت های بازار مواجه بودند، فولاد خراسان با رشد چشمگیر درآمدهای عملیاتی و کنترل هوشمند هزینه ها، تصویری متفاوت از مدیریت صنعتی ارائه داد.
در شرایطی که بخش بزرگی از فولادسازان کشور طی سال گذشته با فشارهای فزاینده ناشی از رکود بازار داخلی، محدودیتهای صادراتی و نوسانات نرخ ارز روبهرو بودند، عملکرد فولاد خراسان (فخاس) نشان داد که ترکیب بهرهوری تولید، چابکی در سیاستگذاری و اصلاح ساختار هزینه میتواند منجر به جهش سودآوری پایدار شود، حتی در شرایط غیرقابل پیشبینی بازار.
رشد حدود ۲۶ درصدی درآمدهای عملیاتی فخاس نسبت به سال قبل، در حالی رقم خورد که اغلب شرکتهای هم صنفی شاهد افت یا ثبات درآمدی بودند. این رشد، نه صرفاً حاصل افزایش قیمت ها، بلکه نتیجه افزایش واقعی تولید، فروش هدفمند و حضور مؤثر در بازارهای صادراتی است.
نکته مهم آن که رشد درآمد در محصولات اصلی - مانند میلگرد (۳۶درصد) و شمش (۱۴درصد) - برپایه افزایش حجم فروش و کاهش توقفهای تولید بوده، نه تنها بازی با نرخ فروش.
در واقع، فخاس توانسته ساختار درآمد خود را از یک جریان سنتی متکی بر بازار داخل، به مدلی انعطاف پذیر با حضور پررنگ در صادرات تبدیل کند. رشد ۴۰ درصدی درآمد ارزی در کنار جهش فروش در بورس کالا، این ادعا را تأیید میکند. این مسأله نشان میدهد شرکت نه تنها در ظرفیت فیزیکی، بلکه در ظرفیت بازاریابی نیز دچار بلوغ شده است.
یکی از برجستهترین ابعاد تحلیل عملکرد فخاس در سال مالی گذشته، کاهش چشمگیر در هزینههای عملیاتی علیرغم رشد تولید است. به طور خاص، کاهش ۱۳ درصدی هزینه حملونقل در شرایطی که بسیاری از رقبا با افزایش نرخ حمل مواجه بودند، نشانهای از باز مهندسی زنجیره تأمین و لجستیک در این شرکت است.
اما فراتر از عدد، آن چه اهمیت دارد منطق پشت این کاهشهاست که ترکیبی از استفاده از روشهای ترکیبی حمل، خریدهای هوشمند مبتنی بر پیشبینی تقاضا و احتمالاً تجدید نظر در قراردادهای تامین و پیمانکاران است.
همه اینها به معنی حرکت از یک مدل سنتی «واکنشی» به یک مدل پیش نگر و بهرهور است که در فضای صنعتی ایران کمتر دیده میشود.
بررسی سطوح مختلف سود (ناخالص، عملیاتی، و خالص) در فخاس نشان میدهد که سودآوری در این شرکت صرفاً تابعی از رشد فروش نبوده، بلکه حاصل یک بهینه سازی همه جانبه در درآمد و هزینه است. اعدا حاکی از حاشیه سود ناخالص: از ۲۱ درصد به ۴۱ درصد، سود عملیاتی: رشد بیش از ۲۴ درصد و سود خالص: رشد بیش از ۲۵ درصد است.
چنین جهشی بدون کنترل بر هزینههای سربار، کاهش توقفهای تولید و افزایش بهرهوری انسانی امکانپذیر نیست. تحلیل این روند نشان میدهد که فخاس اکنون در مرحله بلوغ ساختاری قرار دارد؛ جایی که جریان نقد به سود تبدیل میشود و سود به سرمایهگذاری مجدد.
تصویب تقسیم سود ۲۸ تومانی به ازای هر سهم، در شرایطی که شرکت میتوانست با استناد به پروژه های توسعه ای سود را کمتر توزیع کند، یک پیام دوگانه به بازار دارد:
پیام اول: شرکت از قدرت نقدینگی خود مطمئن است.
پیام دوم: فخاس به بلوغی در جریان درآمدی رسیده که هم توسعه بده، هم سود تقسیمی مناسب.
از زاویه بازار سرمایه، چنین رفتاری نشانهای از سلامت مالی و تعهد به منافع سهامداران است. اما از زاویه شرکتی، نشان میدهد که شرکت قصد ندارد رشد را صرفاً با اتکای به سود انباشته پیش ببرد؛ بلکه بهدنبال ابزارهای ترکیبی همچون افزایش سرمایه، تسهیلات هدفمند و معافیتهای مالیاتی است.
در چشم انداز کوتاه مدت، مهمترین دغدغه فخاس، افزایش سرمایه و اصلاح ساختار مالکیت و شناوری سهم است. با سهام شناور پایین فعلی، نقد شوندگی سهم در بازار کاهش یافته و این مسأله برای سرمایهگذاران حرفهای جذابیت ایجاد نمیکند.
در صورت اجرای موفق افزایش سرمایه (مثلاً از محل سود انباشته یا آورده نقدی)، شرکت میتواند، هم جریان نقد آزاد برای پروژههای توسعهای را افزایش دهد و هم اعتماد بلندمدت بازار را جذب کند.
از سوی دیگر، پیگیری معافیت مالیاتی نیز میتواند در صورت موفقیت، ضریب بازدهی پروژهها را بالا ببرد و مسیر توسعه را تسریع کند.
عملکرد فولاد خراسان در سال مالی ۱۴۰۳ نشان دهنده یک مدل موفق مدیریت صنعتی در ایران است، مدلی که نه تنها در بخش تولید، بلکه در بازار، لجستیک، سیاست مالی و ارتباط با سهامدار نیز به بلوغ رسیده است. اگر این الگو به درستی تداوم یابد، فخاس میتواند در کنار فولاد مبارکه، نقشآفرین راهبردی در بازتعریف آینده فولاد کشور باشد با تکیه بر رشد هوشمندانه، انضباط مالی.