جواد خیابانی؛
بغض من دشمنی برای ایران میشود و بغض بقیه میهنپرستی!
جواد خیابانی از برنامهاش، بغض برای فوتبال و مربی ایرانی میگوید.
خبرآنلاین نوشت: مرتضی رضایی: زنگ اول و دوم که خورد جواب نداد. با تماسهای بعدی، اما صحبت کرد و گفت: «تو رو خدا، من اصلا حرفی ندارم که بزنم. درباره کی روش هم که دیگر رفته است و من باید چه چیزی بگویم؟» به خیابانی گفتیم که میخواهیم درباره برنامه خودت در جام ملتها حرف بزنیم که قبول کرد تا چند سوال را درباره برنامه اش حرف بزند. برنامهای که به زعم خیلیها ویژگیهای زیادی داشت. همان برنامهای که خیابانی در آن بغض کرد و در یکی از آنها حتی اشک هم ریخت. اشکی که خودش میگوید به خاطر ایران و ایرانی بود و هیچ ایرادی هم ندارد: «جالب اینجاست که اگر من بغض کنم میشوم دشمن، اما کسان دیگر اگر بغض کنند و اشک شان جاری شود میشوند وطن پرست.»
*برنامه شما از دید خیلیها خوب بود و مخاطبان زیادی هم داشت. برنامه من نبود. این برنامه یک تهیه کننده خوب و با ادب به نام حامد غفاری داشت. من هم همه تلاشم را کردم تا آیتمهایی که روی آنتن میبردیم بهترین باشد. استارت برنامه ما از تیرماه خورد و بنا داشتیم که در آبان ماه به اوج برسد. در هر صورت برآیند برنامه طوری بوده که مردم راضی باشند. قرار بود استودیو ما درجزیره کیش باشد یا حتی میخواستیم در دوبی استودیو را برپا کنیم که کمی مشکلات به وجود آمد و نشد. *می خواستید استودیویی مثل شبکه الکاس داشته باشید؟ برنامه آنها یک جورهایی سنتی بود. مثلا ما میتوانستیم پشتی و گلیم و قلیان بگذاریم و برنامه اجرا کنیم؟ فکر میکنم یک خورده محدودیت به وجود میآمد. اما برنامه شبکه الکاس جذاب بود. یک بار هم من با آنها مصاحبه کرده بودم. برنامهشان از نظر من جذاب بود. منتها ما کمی محدویت داشتیم برای دکور و سایر چیزها. *آقا جواد یکی از نکات جالب توجه برنامه شما لباسهای ورزشیای بود که در طول جام ملتها میپوشیدید. خب جالب بود. ضمن اینکه تیم تهیه کننده هم کمک میکرد. لباسهای
مختلفی هم پوشیدیم؛ از سبز و آبی و قرمز و زرد گرفته تا سفید و خیلی رنگهای مختلف. این طوری به کسی هم بر نخورد. ما خواستیم نشان بدهیم که متحد و واحد، حامی تیم ملی ایران هستیم. *بدون تعارف از شما میپرسیم. چند بار در برنامه تان بغض کردیم و البته اشک هم ریختید. دیگر همه مردم میدانند که جواد خیابانی یک آدم احساساتی است و ... والا خیلیها که گفتند اشک تمساح ریختم! خیلی از مدیران هم موافق نبودند. آنها میگفتند که یک مجری نباید احساساتی شود. نباید بغض کند و باید کنترل خودش را در برنامه داشته باشد. ولی بغض من، بغض وطن پرستی بود. بغض ایران بود. نکته اینجاست من که بغض میکنم میشوم دشمن، اما خیلیها که بغض کنند از ما میهن پرستتر میشوند! *کی روش؟ آن که رفت. الان هم مهم نیست که درباره اش حرف بزنیم. *حالا که درباره کی روش حرف نمیزنید درباره مربی ایرانی بگویید. موافق هستید که یک مربی ایرانی روی نیمکت تیم ملی بنشیند؟ الان خیلیها از یک امانتی حرف میزنند. امانتی که میگویند کی روش برای فوتبال ایران گذاشته است. خب ما این امانتی را قبول میکنیم. ما علی دایی داریم، مهدی
مهدوی کیا، وحید هاشمیان و فرهاد مجیدی. چرا که نه. این بچهها اصلا میتوانند با هم کار کنند. مگر کلینزمن کنار خودش بیرهوف یا سایر دوستانش در تیم ملی آلمان را نداشت؟ وقتی دشان شد سرمربی فرانسه او هم دوستان و هم بازیهای خودش را آورد و تیم ملی کشورشان را ساختند. حیف است. ما مربیان خوبی داریم که میتوانند با هم کار کنند. حیف نیست واقعا که علی دایی مربی تیم باشگاهی است؟ من نمیخواهم شان و شخصیت سایپا را پایین بیاورم، اما خب آقای دایی بیایید و کمک کنید. *الان شرایط طوری است که شاید خود این نفراتی که نام بردید قبول نکنند. چرا قبول نکنند. هم فوتبال بلد هستند، هم چهرههای برجستهای در اجتماع هستند. میگویند کی روش به تیم ملی شخصیت داد، اما مگر دایی بیاید، کریمی بیاید یا مجیدی آنها نمیتوانند به تیم ملی ایران شخصیت بدهند؟ این همه مربی با مدرک A. داریم، اما کدام شان در یک تیم دسته دومی حتی مربیگری میکنند؟ من میگویم مربی قبلی به تیم ما شخصیت داده، علی دایی که در بایرن بازی کرده و به چلسی و میلان گل زده هم میتواند شخصیت بدهد. مهدوی کیایی که کاپیتان هامبورگ بوده میتواند شخصیت بدهد. یا فرهاد مجیدی.
اینها همه کسانی هستند که میتوانند شان و شخصیت تیم را بالا ببرند. چرا همیشه باید خودمان را تحقیر کنیم و به خودمان، به بچههای خودمان و به مربیان خوب داخلی خودمان اعتماد نکنیم؟
*پس قطعا با مربی ایرانی موافق هستید. قطعا موافقم. ما در این جام ملتها تا نیمه نهایی رفتیم، اما مگر در دورههای قبل نرفته بودیم؟ مگر سه بار قهرمان نشده بودیم؟ آن هم با مربیان ایرانی. با حشمت خان مهاجرانی و خیلیهای دیگر. مگر حشمت خان به تیم ما شخصیت نداد؟ ما با کدام مربی به کره ۶ گل زدیم؟ با محمد مایلی کهن. چرا هم چیز را با دستان خودمان خراب میکنیم؟ چرا فکر میکنیم مرغ همسایه غاز است؟ این بازیکنان که نام بردم میتوانند با یک هماهنگی خوب یک گروه بزرگ را تشکیل بدهند. کریمی، باقری، مجیدی و مهدوی کیا میتوانند بزرگی شان در فوتبال را ثابت کنند. حرف من این است که ما ۸ سال به کی روش زمان دادیم، اما همین زمان را به مربی ایرانی میدهیم؟ من آماری خواندم که گفته اند در ۱۰۰ بازی فقط ۱۲ بازی را باختیم، اما اگر با تیمهای بزرگ بازی میکردیم باز هم همین آمار به دست میآمد؟ باز هم پز میدادیم؟ من میگویم دایی با تیمهای عربستان بازی کرد و باخت. به کره شمالی باخت، اما با تیمهای بزرگ بازی کرد. *عدم بازی با تیمهای بزرگ شاید دلایل زیادی داشته باشد. من این حرف را همیشه زده ام که میگویم در
ورزش باخت نداریم. یا میبریم یا از مسابقهای که نمیتوانیم برنده باشیم باید یاد بگیریم. ژاپن با تیمهای بزرگ بازی میکند. عربستان به مصاف برزیل و آرژانتین میرود یا کره ایها هم همین طور. آنها یاد گرفته اند که چطور بازی کنند. بخشی از حرفهایی که شما میزنید درست است. اما خیلی از تیمهای بزرگ با ما بازی نمیکنند. ما مربی بزرگی مثل کی روش را آوردیم که یک جورهایی مثل یک مسکن عمل کرد و البته تا حدودی هم حال فوتبال ما را خوب کرد. با تیمهای بزرگ بازی نکردیم، اما در کسب نتایج آمار از موفقیت میگویند. من نمیگویم مربی خارجی بد است، اما وقتی خودمان سرمایه داریم چرا باید در این شرایط دلارها را گونی گونی به خارجیها بدهیم. با پولی که به خارجیها در این چند سال دادیم چند استادیوم ورزشی میشد ساخت؟ الان میگویند فولاد آرهنا افتتاح شده، اگر افتتاح شده پس چرا در آن بازی نمیکنند؟ یک نمایی میسازند و دیگر تمام. دیگر بی خیال تکمیل فازها میشوند. همین ورزشگاه العین را اگر اشتباه نکنم با ۴۰ میلیون دلار ساخته اند. چرا در این هشت سال ما ورزشگاهی را نساخته ایم یا تکمیل نکرده ایم؟ من اوایل کارم در حوزه مطبوعات بود که کلنگ
نقش جهان را زدند، اما هنوز که هنوز است تکمیل نشده است. یک خورده باید خجالت بکشیم. *این حرف خیلی هاست که میگویند تا زیرساختها درست نشود خیلی از مشکلات فوتبال ایران حل نمیشود. ببینید، خودمان را که نباید گول بزنیم. آیا فقط یک مربی خارجی استخدام کنیم مشکلات مال حل میشود؟ ورزشگاه آزادی چند سال دارد؟ فاصله فوتبال ما با کشورهای دیگر زیاد است. یک آکادمی خوب نداریم. حتی یک لیگ جوانان درست و حسابی. برای یک باشگاه در سال خیلی خرج کنند ۳۰ میلیارد تومان است. بودجه باشگاهها باید درست شود. هر زمان باشگاههای ما از همه لحاظ مطابق استانداردهای روز دنیا شد آن وقت میتوان به آینده امیدوار بود. یک باشگاه باید حداقل سالی ۱۰۰ میلیارد تومان بودجه داشته باشد تا بتواند آکادمی داشته باشد، تیم نونهالان، نوجوانان و جوانان داشته باشد. متاسفم که وقتی میبازیم یاد این چیزها میافتیم. ما باختیم و حالا داریم دوباره پیشنهاد میدهیم، اما کو گوش شنوا. شما لیگهای معتبر اروپایی را ببینید. هر روزی که مثلا رئال بازی دارد روز قبلش تیم جوانانش بازی دارد. الان پدیده امسال لیگ ما چه کسی است؟ اصلا پدیدهای داریم؟ در لیگهای
معتبر دنیا هر سال چند پدیده به دنیای فوتبال معرفی میشوند. رئال و بارسا هر ساله چند بازیکن از ردههای سنی خودشان را وارد تیم اصلی میکنند. آنها که پول دارند، اما چرا از بازیکنان پایه خودشان استفاده میکنند؟ *امسال قطر قهرمان جام ملتها شد. آنها سالها برنامه ریزی کرده اند و سانچز را چند سال قبل به کشورشان آوردند و نتیجه اش را هم گرفتند. مثال خوبی بود. همین کمپ اسپایر را که قطریها ساختند، شاید در ابتدا کسی توجهی نمیکرد، اما آنها از لاماسیا الگوبرداری کردند و نتیجه اش را هم دیدند. چرا ما نمیتوانیم؟ آیا بودجه نداریم؟ آیا بازیکنان با استعداد نداریم؟ آب و خاک و مربی نداریم؟ این همه باشگاه و استعداد. به خدا همه چیز داریم. حتی عشق در فوتبال. شاید فقط مدیر خوب نداریم. *درباره قهرمانی قطر شاید فقط ژاوی درست پیش بینی کرده بود. ژاوی ساختار آنها را دیده بود که این پیش بینی را کرد. از همان بازی اول شان که من آن را گزارش کردم مشخص بود که چیزی در چنته دارند. قطریها ۴ تا تماشاگر ندارند، اما در مدارس فوتبال شان غوغاست. امارات، عربستان، بحرین و حتی همین یمن. اگر در کشور آنها جنگ
نبود میتوانست حریف گردن کلفتی برای ما باشد. شاید جام ملتهای بعد به نیمه نهایی برسند و حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشند. الان همه دارند کار میکنند. ما تا نیمه نهایی رسیدیم، اما با استعدادهایی که داشتیم، کسی توجه نمیکند که چه بلایی دارد سر فوتبال این مملکت میآید. کشور ما پر از استعداد است. در هر جای از این خاک که بروید دارند فوتبال بازی میکنند. ژیمناستیک کار میکنند و کشتی میگیرند. در خیلی از شهرها بازیکنان جانشان را برای فوتبال میدهند. مثلا در جویبار که پایتخت کشتی جهان است. ما استعداد داریم، اما کدام باشگاه مجهز کشتی را در این شهر داریم؟ اردبیل پایتخت وزنه برداری است، اما سالن درست و حسابی برای تمرین داریم؟ در زنجان دوچرخه سواران خوبی داریم، اما کو پیست درست و حسابی. یا در زاهدان که خیلیها بوکس و کبدی کار میکنند. کدام امکانات را برای شان فراهم کرده ایم؟ سوریانها و بهدادها و حدادیها به همین راحتی قهرمان نمیشوند. قدرشان را بدانیم تا در آینده شاهد اتفاقات خوبی باشیم. من نمیخواستم حرف بزنم، اما سفره دلم باز شد و زیاد صحبت کردم.