شمانیوز
شما نیوز

بیوگرافی پژمان جمشیدی+عکس

پژمان جمشیدی بازیکن فوتبال و بازیگر سینما و تلویربون در ۲۰ شهریور ۱۳۵۶ در تهران متولد شد.

بیوگرافی پژمان جمشیدی+عکس

به گزارش شمانیوز، پژمان جمشیدی که در زمان حضورش در فوتبال در باشگاه‌های مطرح سایپا، پرسپولیس، باشگاه پاس، باشگاه کشاورز، باشگاه استیل آذین، باشگاه فولاد خوزستان و باشگاه ابومسلم خراسان بازی می‌کرد، توانست تک گل ملی خود را مقابل گرجستان به ثمر برساند. پژمان جمشیدی نخستین بار در مجموعه تلویزیونی پژمان به عنوان بازیگر نقش‌آفرینی کرد. این سریال با ایدهٔ اولیه خود پژمان جمشیدی شکل گرفت. اما پس از این سریال بود که او در تئاتر و سریال هم نقش‌آفرینی کرد. 

تئاتر

او در تئاتر نقش‌آفرینی‌های زیادی داشت. از جمله:

بادی که تو را خشک کرد مرا برد (علی نرگس نژاد _ آذر و دی _ ۱۳۹۲)

آرسنیک و تور کهنه (حسین پارسایی _ مرداد و شهریور _ ۱۳۹۳)

آرامسایش (محمد حاتمی _ مهر و آبان _ ۱۳۹۳)

وقتی ما برگردیم دو پای آویزان باقی مانده‌است (ابراهیم پشت کوهی _ آبان و آذر _ ۱۳۹۳)

گنجفه (نوشین تبریزی _ بهمن _ ۱۳۹۳)

پلیس (شایان افکاری _ فروردین و اردیبهشت _ ۱۳۹۴)

پپرونی برای دیکتاتور (خسرو احمدی _ مرداد و شهریور _ ۱۳۹۴)

بی نوایان (سروش طاهری _ فروردین و اردیبهشت _ ۱۳۹۵)

نمایش خوانی «الد سیبروک» (مرتضی برزگر زاده گان _ ۱۳۹۵)

یادم تو را فراموش(ژاله صامتی _ تیر و مرداد _ ۱۳۹۵)

دو باره اون آهنگ رو بزن سَم (داود بنی اردلان _ تیر و مرداد _ ۱۳۹۵)

حکومت نظامی (تینو صالحی _ مهر و آبان _ ۱۳۹۵)

پوست انداختن (آرش سنجابی _ آبان و آذر _ ۱۳۹۵)

پپرونی برای دیکتاتور (علی احمدی _ فروردین و اردیبهشت _ ۱۳۹۶)

آنسوی آینه (علی سرابی _ دی و بهمن _۱۳۹۶)

PE2

فیلم های سینمایی

سوء تفاهم (فیلم) (۱۳۹۶)

تگزاس (۱۳۹۶)

لونه زنبور (۱۳۹۶)

من دیوانه نیستم (۱۳۹۵)

آذر (۱۳۹۵)

۵۰ کیلو آلبالو (۱۳۹۴)

خوب، بد، جلف (۱۳۹۴)

آتش‌ بس ۲ (۱۳۹۳)

سریال های تلویزیونی

ساختمان پزشکان(سروش صحت – ۱۳۹۰)

پژمان (سروش صحت – ۱۳۹۲)

سال‌ های ابری (مهدی کرم‌پور – ۱۳۹۳)

دیوار به دیوار (سامان مقدم ۱۳۹۶)

نفس (جلیل سامان ۱۳۹۶)

PE3

پژمان جمشیدی در گفت‌وگویی درباره بازیگر شدنش گفته است: 

اصلا نمی‌دانم ماجرای فوتبالیست شدنم چطور شد. همه می‌پرسند چطور فوتبالیست شدی، می‌گویم نمی‌دانم. فقط می‌دانم از وقتی یادم می‌آید یک توپ زیر بغلم بود و داشتم می‌دویدم. به بازیگری که حتی فکر هم نمی‌کردم. اما همیشه با پیمان قاسم خانی سر اتفاقاتی که برایم می‌افتاد شوخی می‌کردیم. من خاطراتم و اتفاق‌های متفاوتی که تجربه کرده بودم را برای پیمان تعریف می‌کردم. همه چیز اول یک‌جورهایی در حد یک موضوعی برای بگو و بخند بود. بعد از مدتی به پیمان پیشنهاد دادم اگر بخواهی این ایده را بنویسی و فیلمنامه کنی، من می‌توانم خیلی کمکت کنم. ۲، ۳ سالی گذشت و بعد پیمان طرحی بر همین اساس نوشت و به تلویزیون داد. آنها هم خیلی از این طرح خوش‌شان آمد و خواستند که ساخته شود. بعد از آن پیمان با من صحبت کرد و گفت طرح اولیه را نوشته و تایید هم شده و می‌خواهند بسازند ولی فقط یک فوتبالیست باید آن را بازی کند تا جذاب بشود و مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. خیلی با هم کلنجار رفتیم و کش و قوس‌های زیادی داشتیم بالاخره یک روز پیمان گفت به من اعتماد کن و خودت این نقش را بازی کن. من هم اعتماد کردم.

او درباره شهرت گفته است: شهرت هیچ وقت برایم مشکلی ایجاد نکرده و همیشه هم از آن لذت برده‌ام. فقط یک مسئله دارم و آن هم این است که وقتی مشهور می‌شوی خیلی‌ها تو را می‌شناسند اما تو آنها را نمی‌شناسی بنابراین وقتی آدم‌ها می‌آیند با تو سلام و علیک می‌کنند و حرف می‌زنند از روی عادت فکر می‌کنی از طرفدارانت هستند و بهت محبت دارند. من اینجور مواقع جواب می‌دهم اما گاهی شده مثلا فلان دوست دبیرستانم بوده که او را نشناخته‌ام. این مواقع بد می‌شود چون طبیعتا لحن حرف زدن ما با آدمی که نمی‌شناسیم نسبت به یک آشنا یا فلان دوست مدرسه‌مان فرق می‌کند. در این مواقع خجالت می‌کشم اما پیش می‌آید دیگر.

PE4

 

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied