شمانیوز
شما نیوز

راهبرد پیچیده ژئوپلیتیکی ایران و روسیه در میانه منازعه قدرت‌های جهانی

راهبرد پیچیده ژئوپلیتیکی ایران و روسیه در میانه منازعه قدرت‌های جهانی

یادداشت وارده/ علی آبشناس

نقش ایران ، در شرایطی که موازنه قدرت میان آمریکا، چین، روسیه و بازیگران منطقه‌ای به شدت در حال بازتعریف است، در معادله جدید ژئوپلیتیکی به عنوان حلقه اتصال راهبردی بین روسیه، جنوب آسیا و حتی غرب، بیش از پیش اهمیت یافته است. 

نقشه جدید ژئوپلیتیک جهان در حال ترسیم است؛ نقشه‌ای که در آن ایران و روسیه می‌توانند بازیگران کلیدی برای کنترل موازنه قدرت میان چین و آمریکا باشند. برخی تحلیلگران معتقدند که ایران و روسیه تنها در یک خط می‌توانند حرکت کنند؛ یا هر دو به سمت چین، یا هر دو به سمت غرب. این هم‌راستایی استراتژیک، نه از سر انتخاب بلکه ناشی از محدودیت‌های ساختاری و فشارهای ژئوپلیتیکی است که این کشورها را ناگزیر به هم‌پوشانی کرده است.

 بازی دوگانه ایران و روسیه در میانه قدرت‌های جهانی

 در شرایطی که چین به دلیل قدرت گرفتن در اقتصاد جهانی و روسیه و ایران در تغییر نظام‌های سیاسی و نظامی قوی در آسیا و منطقه غرب این قاره قرار گرفته‌اند، غربی‌ها و در راس آنها آمریکا برای ایجاد یک رابطه شکننده میان این قدرتها دست به راهکارهای مذاکراتی و باصطلاح آشتی جویانه زده‌اند.

آنها معتقدند که اگر روسیه به سمت چین برود، ایران نیز ناگزیر به همان سو خواهد رفت؛ و بالعکس. 

تحلیلگران اقتصادی و سیاسی غربی باور دارند که تضعیف یکی از دو قطب بزرگ جهان در عرصه اقتصادی جدید (آمریکا یا چین) مستقیماً بر ایران و روسیه اثرگذار است و آنها را وارد چرخش استراتژیک به سمت قطب دیگر می‌کند.

 اهمیت خط ایران-روسیه به عنوان محور تعادل جهانی

خط استراتژیک ایران-روسیه، به‌عنوان یک محور ژئوپلیتیکی، توانایی کنترل و موازنه میان چین و آمریکا را دارد. هرگونه چرخش این دو کشور به سمت یکی از قدرت‌ها، می‌تواند وزن ژئوپلیتیکی آن قدرت را افزایش دهد. به بیان دیگر، این خط «ترمزی» در برابر تک‌قطبی شدن جهان توسط آمریکا و ابزاری برای حفظ توازن قدرت است. اکنون ایران و روسیه در این سناریو نه به عنوان نیروهای حاشیه‌ای، بلکه به عنوان محورهای تعادل توسط کشورهای غربی پذیرفته شده‌اند.

توافق‌های منطقه‌ای و حلقه‌های راهبردی

براساس این چارچوب، اتصال شمال-جنوب با حضور ایران، روسیه و هند اهمیت ویژه‌ای می‌یابد. آمریکا ناگزیر است برای تحقق توافق با روسیه، ابتدا با ایران وارد مذاکره شود. زیرا روسیه برای حضور در جنوب آسیا و ایفای نقش در بازارهای انرژی و ژئوپلیتیک جنوب، باید از طریق ایران عبور کند. چابهار، هند، عربستان و حلقه انرژی منطقه‌ای همگی بخشی از این پازل هستند.

هفته گذشته شواهدی مبنی بر شکل‌گیری این توافق دیده شد و همزمان با مذاکره آمریکا با ایران، روسیه نیز وارد گفتگو شد، و حلقه هند-عربستان-ایران در حال بسته شدن بود. اما ناگهان این مسیر در حالت تعلیق ماند. 

فشارهای داخلی در آمریکا و شکست توافق

براساس نظریات مختلف و رصد گفتگوها و جریانات رسانه‌ای جهان، علت شکست مذاکرات در واقع فشار جریان‌های داخلی قدرت در آمریکاست؛ جریان‌هایی که با کاهش تنش در خاورمیانه مخالفت تاریخی دارند. نومحافظه‌کاران همچنان مخالف توافقی هستند که در آن تحریم‌های ایران برداشته شود. آنان خواهان فشار حداکثری بر ایران هستند؛ موضوعی که برخی معتقدند باعث شده تا مذاکرات به بن‌بست برسد.

ارزش دلار آمریکا پس از جنگ افروزی های فراوان در منطقه غرب آسیا و دخالت در امور اقتصادی و سیاسی حتی کشورهای اروپایی به شدت در معرض خطر ریزش قرار گرفت. پس از اعمال تعرفه‌های گوناگون و ابلاغی دونالد ترامپ، این کاهش در سطح جهان کاملا مشهود شد. 

در واقع آمریکا برای حفظ دلار، ناگزیر به همکاری با کشورهایی چون ایران و روسیه است. اما حذف تحریم‌های گسترده و دادن امتیازهای هسته‌ای و موشکی به ایران، برای جریان‌های تندرو در واشنگتن غیرقابل پذیرش است. این تنش درونی، عملاً مسیر دستیابی به یک توافق پایدار و منصفانه را با مشکلاتی همراه کرد که سبب تعویق مذاکرات غیرمستقیم مسقط شد.

 انرژی، دلار و ژئوپلیتیک

یکی از مهم‌ترین ابعاد در این مقاله تحلیلی، تأکید بر مسیر جایگزینی است که از طریق آن آمریکا قصد دارد تسلط دلار را حفظ کند. بر اساس این مدل، آمریکا با ارزان کردن انرژی، کنترل تورم داخلی را حفظ می‌کند، تعرفه روی واردات می‌گذارد، زنجیره تأمین جهانی را مختل می‌کند و در نهایت از تولیدکنندگان کالاهای استراتژیک می‌خواهد به خاک آمریکا بیایند. مصرف‌کننده بزرگ جهان «آمریکا» شرط مصرف را حضور تولیدکننده در خاک خودش قرار می‌دهد.

اما این مدل بدون کنترل خط انرژی و توافق با کشورهای کلیدی نظیر ایران، روسیه، عربستان و هند ممکن نیست. اینجاست که ایران به «قلب تپنده» این راهبرد تبدیل می‌شود.

توافق روسیه و آمریکا؛ بدون ایران بی‌معناست

نقطه مرکزی این مبحث آن است که هرگونه توافق میان روسیه و آمریکا بدون توافق موازی ایران و آمریکا معنا ندارد. روسیه بدون ایران، نمی‌تواند در جنوب آسیا فعال شود یا به توافق پایدار با غرب برسد. حلقه‌هایی که اخیراً بسته شدند—ایران-روسیه-آذربایجان و عربستان-ایران-هند—همگی در جهت آماده‌سازی زیرساخت این توافق بزرگ بود.اما به یکباره با فشار داخلی در آمریکا و برخی رخدادهای امنیتی همچون ترورهایی در روسیه و حتی 

حادثه آتش‌سوزی و انفجار در بندر شهید رجایی ، بهانه‌ای داخلی برای آمریکا شد و این مسیر به تعویق افتاد. این‌ها زنجیره‌ای از واکنش‌ها بود که مسیر را تغییر داد.

آینده‌ای که در گرو یک خط است

آنچه که مشخص است، خط ایران-روسیه نه صرفاً یک اتحاد سیاسی، بلکه ستون فقرات یک نظم ژئوپلیتیکی جدید است. خطی که از مسیر انرژی، جغرافیا، حذف دلار و تولید می‌گذرد و اگر درست هدایت شود، می‌تواند در مقابل امواج پرآشوب نظم جهانی جدید ایستادگی کند. 

اما این خط بدون درک عمیق از نقش ایران در جهان و بدون توافقی پایدار و صحیح، به نتیجه نخواهد رسید. مذاکره باید بصورت کامل و درست به دور از هر سلطه‌گری و قلدری غرب ادامه یابد، تحریم‌ها باید در حداکثری برداشته شود و ایران باید به جایگاه واقعی‌اش در نقشه قدرت جهانی، نه صرفاً در تقابل یا در حاشیه، بلکه در قالب نظم آینده، بازگردد.

موضوعی که دولت چهاردهم جمهوری اسلامی ایران باید آن را درنظر بگیرد و با گوش فرا ادن به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی،  تمامی تلاش خود را معطوف به مذاکرات نکند بلکه می‌تواند با بهره‌گیری از تلاش‌های انجام‌شده دولت قبل، اقدام اساسی را در اجرا و دنبال کردن سند جامع راهبردی میان ایران و روسیه و همچنین با جدیت تمام در بهره‌گیری از پیمان‌های بریکس و شانگهای این مسیر را برای افتخارآفرینی در تولید و رشد اقتصاد کشور به جای شرطی کردن اقتصاد با مذاکرات ، به بهترین نحو ممکن به انجام برساند.

 

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied

  • اخبار داغ
  • اخبار روز
  • پربیننده ترین