مسعود بارزانی در گذشت + زندگینامه و سوابق
به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز): چند سایت خبری عراقی از درگذشت رییس اقلیم کردستان خبر دادند. به نوشته این رسانه ها، «مسعود بارزانی» امشب به علت سکته مغزی، در یکی از بیمارستانهای اربیل فوت کرد. هنوز صحت این خبر به تأیید منابع رسمی نرسیده است. شبکه هاي اجتماعي کردي و برخی سايت هاي غيررسمي کردی به پوشش این خبر پرداخته اند.
مسعود بارزانی، (متولد ۱۹۴۶ در "مهاباد" ایران) رئیس اقلیم کردستان عراق و رهبر حزب دموکرات کردستان عراق است. او پسر «ملا مصطفی بارزانی» است. مواضع وی در چند سال اخیر، متعادل و اصولی نبوده است. بارزانی کیست و چگونه به قدرت رسید کردستان عراق از شرق به ایران، از غرب به سوریه و از شمال به ترکیه محدود می شود. به همین سبب از اهمیت مواصلاتی بالایی برخوردار است. این ناحیه در حال حاضر به صورت یک منطقه خودمختار در بخش شمالی عراق با مرکزیت اربیل اداره می شود.
جمعیت کردهای عراق نزدیک به 6 میلیون نفر تخمین زده می شود که حدود 25-20 درصد از مجموع جمعیت عراق را تشکیل می دهند. البته منطقه کردستان عراق دارای اقلیت های آشوری، ترکمن، کلدانی و عرب نیز هست. کردهای عراق برخلاف کردهای ترکیه که گویش کرمانجی دارند، به گویش های سورانی و بادیانی زبان کردی تکلم می کنند. کردستان عراق متشکل از 6 استان است که مهمترین آنان اربیل، سلیمانیه و دهوک هستند. این منطقه با وجود اکثریت قوم کرد، دارای دو دستگی قابل ملاحظه ای است که بین کردهای سورانی و بادیانی شکل گرفته است. کردهای سورانی تحت نفوذ جناح طالبانی بوده و کردهای بادیانی توسط بارزانی و قبیله بارزان رهبری می شوند.
کردهای عراق، خودمختاری خود را مدیون جنگ 1991 میلادی خلیج فارس هستند؛ آنها در این سال توانستند با استفاده از وضع ممنوعیت پرواز در مدار بالای خط 36 درجه حکومت خودمختار خود را ایجاد کنند. در سال 2005 میلادی کردها علاوه بر استقلال رسمی و تأسیس دولت خودمختار به ایفای نقش در نظام سیاسی عراق پرداختند. آنها در حال حاضر سمت های ریاست جمهوری را توسط جلال طالبانی، وزارت خارجه را از طریق هوشیار زیباری و فرماندهی کل ارتش را بوسیله ژنرال زیباری در اختیار دارند. البته کردستان عراق هم اکنون اختلافات جدی نیز با دولت مرکزی بر سر مسائلی همچون ماجرای پناه دادن به طارق الهاشمی، حاکمیت بر کرکوک و همچنین قراردادهای خود با کشورهای خارجی، دارد.
در حال حاضر ریاست اقلیم کردستان عراق هم اینک بر عهده"مسعود بارزانی" از بزرگان قبیله"بارزانی" می باشد.
قبیله بارزانی
قبیله بارزانی از مهمترین قبایل کرد است که در شهر بارزان، ناحیه قدیمی حکاری واقع در شمال عراق مستقر است. این قبیله به چهار تیره مَزوری، بَروژی، دوله مَری و شیروانی تقسیم می شود. بارزانی ها از اهل تسنن بوده و شافعی مذهب اند و به گویش کردی با لهجه کرمانجی تکلّم می کنند. بارزانی ها ابتدا تحت الامر بهدینان بودند تا اینکه در قرن 13 به ممالک مشایخ اهالی نقشبندیه کوچ کردند. کوچی که بعدها تبدیل به مهمترین علل تشکیل ایل بارزانی شد. جمعیت بارزانی که سال ها در خدمت مولانا نقشبندی شهرزوری و خلفای پس از او بودند به مرور زمان توانستند خلافت قوم نقشبندیه را به وسیله شیخ تاج الدین بارزانی بدست آورند. شیخ بارزان نیز پس از مدتی در میان اکراد پیروانی یافت که این مسئله مسبب افزایش جمعیت ایل بارزانی شد. به زودی ایل بارزان ناحیه ای را به سیطره خود درآورده و قریه بارزان را پایه گذاری کردند. این قریه هم اکنون شهر کوچکی در استان اربیل کردستان عراق است. قرار گرفتن بارزان در سمت چپ رود زاب بزرگ رونق و توسعه آن را به هم راه داشت. از طرف دیگر هم مرز شدن بارزان از شمال با ترکیه و از شرق با ایران باعث شده است تا این منطقه موقعیت سوق
الجیشی پیدا کند. به علاوه جغرافیای کوهستانی و صعب العبور بودن منطقه بارزان آن را به مرکز تقویت و توسعه روحیه قومیت گرایی و استقلال طلبی کردهای عراق تبدیل نموده است.
شروع فعالیت های سیاسی بارزانی ها
ایل بارزانی از دیر باز هیچگاه با حکومت های عرب، ترک و ایرانی سر آشتی نداشتند. این ایل به مرور زمان توانست با جذب طوایف اطراف دامنه نفوذ خود را گسترش دهد. پروشین، مزوری، هِرکیان، شیروان و بَرادوست از جمله طوایفی بودند که به بارزانی پیوستند. به این ترتیب گستره حوزه نفوذ سیاسی و معنوی ایل بارزانی تا رواندوز در شرق، عمادیه در غرب، رود زاب بزرگ در جنوب و حکاری در شمال افزایش یافت. به تدریج تمامی مناطق کوهستانی شمال عراق که امروز "کردستان عراق" نامیده می شود به زیر پرچم بارزانی درآمدند. از این رو ایل بارزانی تبدیل به خطری بالقوّه برای امپراطوری عثمانی شد، خطری که در پی کشمکش با والیان عثمانی بالفعل شده و سال های سال منطقه را دستخوش آشوب نمود. بارزانی ها تا اوایل قرن بیستم از نظر خارجی ها بالاخص قدرت های غربی بی اهمیت بودند، اما با آغاز فعالیت ها برای بهره برداری از نفت منطقه کرکوک حساسیت کشورهای غربی به سمت آنان جلب شد. این کشورها مایل به تطمیع و آرام نگهداشتن آنها بودند تا حکومت عثمانی بتواند نفت مورد نظر ایشان را تامین کند.
دوران شیخ عبدالسلام دوم
از همان دوران بود که رهبران بارزانی با بهره برداری از نفوذ خود اولین قیام های سازمان یافته کردی برای کسب قدرت و استقلال محلی را آغاز کردند. قیامی که حکومت عثمانی جواب آن را با مشت آهنین داد و برای سرکوب بارزانی ها لشکری سهمگین گسیل داشت و پس از مدتی آنها را شکست داد. اما با وجود این شکست بارزانی ها به حملات پارتیزانی خود ادامه دادند و حکومت عثمانی را واداشتند که در سال 1327 شمسی، توسط ناظم پاشا، والی بغداد با بارزانی ها صلح نامه ای امضا کند. صلح نامه ای که خود بارزانی ها چندان به آن وفادار نماندند و با آغاز جنگ جهانی اول در 1914 میلادی و تا پایان آن، 1918 میلادی دست به شورش های محلی زده و از فرستادن ایل مردان خود برای ارتش عثمانی و پرداخت مالیات سر باز زدند.
در این ایام رهبری ایل بارزانی را شیخ عبدالسلام دوم بر عهده داشت. او نیرومندترین رهبر بارزانی ها بود. عبدالسلام کردها را ترغیب به قیام علیه والی موصل کرد اما حریف ارتش تا بن دندان مسلح عثمانی نشد و به ارومیه گریخت. پس از مدتی به عراق بازگشت تا فعالیت خود را مجدداً آغاز کند اما مدت زمانی نگذشت که دستگیر شده و حکّام عثمانی تصمیم گرفتند او را در 1332 شمسی به دار آویزند. پس از مرگ عبدالسلام دوم برادر او شیخ احمد، رهبری بارزانی ها را برعهده گرفت. او با توسعه نفوذ خود در بین نقشبندیان شمال عراق توانست اکراد عراق را با خود متحد کند.
دوران شیخ احمد
دوران شیخ احمد برابر شد با آغاز فروپاشی عثمانی و قیمومیت اروپایی ها بر میراث آن. در این بین عراق سهم انگلستان شد. بارزانی ها که در هرج و مرج ناشی از سقوط امپراطوری عثمانی فرصتی مناسب یافته بودند، علیه حاکم سیاسی انگلیسی عراق قیام کرده و او را به همراه معاونش به قتل رساندند.
با قتل حاکم انگلیسی آشوب تمام عراق را در بر گرفت. شیخ احمد، بارزانی ها را برای حمله به شهر عمادیه رهبری کرد و توانست دامنه نفوذ خود را میان طوایف بیشتری گسترش داده و آنان را نسبت به تمرد از دستورات دولت مرکزی ترغیب کند. شیخ احمد که از این اقدامات روحیه گرفته بود، در سال 1310 شمسی برای تصرف نره ریکان دست به یک یورش نظامی تمام عیار می زند، اما قبایل کرد که این اقدام او را زیاده خواهی تلقی می کنند در مقابلش می ایستند. این مسئله موجب بروز اختلافات قومی گسترده در قبیله بارزانی می شود، بالاخص پس از آنکه شیخ کلحی از رؤسای قبیله، از شیخ احمد جدا می گردد. با تشدید این اختلافات حکومت عراق با تمام قوا به شهر بارزان و استحکامات نظامی بارزانی ها حمله کرده و حتی خانه شیخ احمد را نیز به آتش کشیدند، هر چند که شیخ احمد جان به در می برد.
با فرار شیخ احمد، دولت مرکزی در سال 1932 میلادی منطقه را به تصرف خود درآورد و شورشیان بارزانی را تا مرز ترکیه عقب راند، و به این ترتیب حاکمیت خود را در آن منطقه تثبیت کرد. شیخ احمد نیز به ناچار به نیروهای ترکیه تسلیم شد و آنکارا نیز او را به ارزروم تبعید نمود. پس از آن ایل بارزانی تا مدتی دوران سخت و توأم با آوارگی را تجربه کرد. پس از تبعید شیخ احمد، برادران او در مناطق مرزی ترکیه و عراق به طور پراکنده به رهبری ایل بارزان پرداختند تا اینکه با اعلام عفو عمومی بارزانی ها توسط دولت عراق در سال 1933میلادی، خود را تسلیم دولت مرکزی کردند و پس از آن به مناطق مختلف عراق تبعید شدند.
دوران ملا مصطفی؛ مرحله اوج
آوارگی برادران شیخ احمد هر چند برای مدتی بارزانی ها را به حاشیه راند اما به معنای مرگ سیاسی- نظامی آنان نبود. زیرا پس از مدتی بارزانی ها به رهبری ملا مصطفي بارزاني برادر شيخ احمد تبدیل به مهمترین قدرت کردی عراق شدند.
یکی از نمادین ترین توصیفات از ملا مصطفی را ابوالحسن تفرشيان که از نظاميان ايراني بوده، صورت داده است. تفرشیان كه در کنار ملا مصطفی جنگيده، در كتاب خاطرات خود به نام "قيام افسران خراسان" چنین می گوید: «ملا مصطفي در عين حال كه تحصيلات كلاسيك ندارد، مرد فهميده اي است. او زبان فارسي و عربي را خوب مي داند و به تركي هم حرف مي زند. يادم هست موقعي كه او را ديدم مثل پيامبري در ميان افرادش ايستاده، بين شان فشنگ تقسيم مي كرد. موقعي كه مرا ديد به طرفم آمد و گفت: من پيشه وري نيستم. پناهيان هم نيستم كه در موقع صلح رئيس ستاد ارتش باشم و در موقع جنگ ناگهان سر از باكو در بياورم. من هستم و اين تفنگم، نوكر هيچ قدرت و حكومتي نيستم، نه انگليس، نه آمريكا و نه روس. من فقط نوكر ايل بارزان هستم، نوكر امت خودم هستم. با امتش سر يك سفره مي نشست. به جنگ مي رفت و با همان ها در سنگر مي خوابيد. او روشي داشت كه افراد بارزاني دوستش داشتند. كافي بود ملا سوار اسب شود، تا بلافاصله پانصد سوار مسلح بدون اينكه بدانند يا بپرسند به دنبالش راه بيفتند.». بسیاری از منتقدان چنین توصیفاتی را اسطوره سازی و افسانه پردازی می پندارند. برای مثال درباره
سواد او و اینکه عنوان "ملا" از طرف روستائیان به وی داده شده و روی او مانده، گفته می شود که وی هرگز به مدرسه نرفته و در علوم دینی و طلبگی نیز دستی نداشته است. به علاوه برخی مفساد نظیر قاچاق مواد مخدر و انسان نیز به او نسبت داده شده که بارزانی ها این موارد را مطرح شده از سوی ضد کردها و مخالفان خود می دانند.
شروع مبارزات قوی ملا مصطفي به سال 1932 ميلادي و دوران تبعیدش در سليمانيه باز می گردد. او در سال 1943 همراه تعدادی از رهبران کرد فرار کرده و به بارزان رفت. سپس سلسله عملیات هایی نظامی از جنگ و گريزهای ایل مردان بارزان را آغاز نمود و نزدیک 50 سال آن را ادامه داد. ملا مصطفي با حمله به تأسيسات و کاروان های نظامی و انجام مبارزات پارتیزانی، بر دولت مرکزی فشار وارد کرده و سعی داشت تا با وادار کردن دولت مرکزی به مذاکره، به امتیاز گیری بپردازد.
- سرکوب ملامصطفی و آوارگی بارزانی ها
- مسعود بارزانی، رهبر فعلی کردستان عراق
0 دیدگاه