شمانیوز
شما نیوز

اخبار حوادث

رابطه پنهانی زن متاهل با برادر جاری | بی آبرویی با رابطه پنهانی عروس خانواده

مهم نبود که چه اتفاقی می خواهد بیفتد فقط می خواستم از او و همسر برادرش انتقام بگیرم. افسوس که نمی دانستم با این ندانم کاری سرنوشتم را تباه می کنم و کارم به اینجا کشیده خواهد شد.

رابطه پنهانی زن متاهل با برادر جاری | بی آبرویی با رابطه پنهانی عروس خانواده

به گزارش شمانیوزرابطه پنهانی عروس جوان باعث بی آبرویی شد. دختر جوان با رابطه پنهانی قصد انتقام از همسر بی توجهش داشت. زن جوان در حالی رابطه پنهانی با برادر جاری اش داشت که باردار بود. بعد از افشای رابطه پنهانی همسر مرد جوان تقاضای سقط جنین شد.

مهم نبود که چه اتفاقی می خواهد بیفتد فقط می خواستم از او و همسر برادرش انتقام بگیرم. افسوس که نمی دانستم با این ندانم کاری سرنوشتم را تباه می کنم و کارم به اینجا کشیده خواهد شد.

زن جوان قطره های اشک را از روی صورتش پاک کرد و با صدایی بغض آلود در دایره اجتماعی کلانتری خواجه ربیع مشهد گفت: ۲سال است که ازدواج کرده ام و پنج ماه دیگر فرزندم را به دنیا خواهم آورد. من و حامد زندگیمان را با عشق شروع کردیم و حتی قبل از ازدواج همسر برادر شوهرم رابط بین ما بود تا بیشتر همدیگر را بشناسیم.

ما روزهای اول مشکل خاصی نداشتیم اما محبت های حامد به همسر برادرش باعث شد تا حسودی ام بشود و مدام به او گیر می دادم که چرا این قدر به زن برادرت احترام می گذاری و …! همسرم که نسبت به این رفتارم حساس شده بود بنای لجبازی گذاشت و بیشتر از قبل به مریم محبت می کرد. جاری ام نیز که متوجه شده بود من حسودی می کنم برخوردی نشان می داد که مرا بیشتر عذاب بدهد.

در این شرایط احساس تنهایی عجیبی می کردم و دچار افسردگی شده بودم. نمی دانم چرا فکر احمقانه ای به سرم زد و تصمیم گرفتم از حامد و همسر برادرش انتقام سختی بگیرم.متاسفانه من با برادر مریم که از روز اول نگاه شیطانی داشت به صورت تلفنی و پیامک رابطه ای مخفیانه برقرار کردم. چند ماه از این ماجرا گذشت و شوهرم که به حرکات و رفتارم مشکوک شده بود توجه بیشتری نسبت به من نشان می داد.

با محبت های حامد به رابطه ام با برادر جاری ام پایان دادم اما او دست بردار نبود و مدام تهدیدم می کرد که اگر با او قطع رابطه کنم سی دی ضبط شده گفت وگوهای تلفنی و پیامک هایمان را به خانواده شوهرم نشان خواهد داد.زن جوان افزود: من نمی دانستم چکار کنم و حتی طلاهایم را به برادر مریم دادم تا همه چیز را فراموش کند. اما فایده ای نداشت و او هم چنان برایم ایجاد مزاحمت می کرد.

دیروز با او تماس گرفتم و با گریه و التماس گفتم که من باردار هستم و خواهش کردم که پای خودش را از زندگی ام کنار بکشد.اما شوهرم که از سر کار به خانه برگشته بود ناگهان به داخل اتاق آمد و گوشی تلفن را از دستم گرفت. برادر جاری ام از ترس گوشی را بلافاصله قطع کرد اما حامد وقتی حافظه تلفن را بررسی کرد متوجه شد که با چه کسی صحبت می کردم. او مرا با عصبانیت از خانه بیرون کرد و با این تصور که مریم از این رابطه خبر دارد موضوع را به برادر خود اطلاع داد. به دلیل این مسئله درگیری شدیدی در خانواده پدر شوهرم و خانواده جاری ام به وجود آمد و شوهر مریم نیز او را از خانه بیرون کرده است. نمی دانم با این آبروریزی که به بار آمده چه خاکی بر سرم بریزم و شوهرم با تهمت های ناروا می گوید بهتر است هرچه زودتر بچه ات را سقط کنی و…!

در ادامه حادثه وحشتناک دیگری نیز رخ داده است که به آن می‌پردازیم:

رابطه پنهانی

رابطه پنهانی مرد هوس باز و دوست جوانش به زن مطلقه

روزی که برای اولین بار نگاهم به نگاهش گره خورد و با لبخندی نابجا به خنده های شیطانی اش پاسخ دادم؛ نمی دانستم با این اشتباه، چه دردسر بزرگی برای خودم درست خواهم کرد.او که در یک فروشگاه کار می کند، در دومین دیداری که با هم داشتیم به این بهانه که قرار است چند روز دیگر اجناس جدیدی از جزایر جنوبی کشور برسد، شماره تلفنم را گرفت و از همان روز ارتباط تلفنی ما برقرار شد.

نمی دانم چرا مرتکب چنین حماقتی شدم اما هرچه بود خیلی زود از کرده خود پشیمان شدم و دیگر به تماس های تلفنی پسر جوان پاسخی ندادم.زن جوان در دایره اجتماعی کلانتری فیاض بخش مشهد افزود: پسر جوان که فهمیده بود مطلقه هستم، دست از سرم برنداشت و چند روز قبل که در محل کارم بود با چاقو وارد آن جا شد و آبرو و حیثیتم را جلوی همکارانم به باد داد. او ادعا می کرد همسر موقتش هستم و می خواهد با من حرف بزند.در آن لحظه برای این که این فرد مزاحم را آرام کنم همراهش از محل کارم بیرون آمدم و او که یکی از دوستانش را نیز همراه خود آورده بود، خواسته های کثیفی را مطرح می کرد و می گفت باید به او و دوستش بیشتر توجه کنم و… .

«پروانه» اشک هایش را پاک کرد و افزود: این فرد مزاحم مدام برایم ایجاد مزاحمت می کرد. چند بار هم زمانی که از سرکار به خانه برمی گشتم قصد داشت با توسل به زور و تهدید مرا سوار خودروی دوستش کند. در این شرایط موضوع را به خانواده ام اطلاع دادم و حالا همه اطرافیانم، تهمت های ناروایی را که شوهر قبلی ام زده بود باور کرده اند.راستش را بخواهید من ۵ سال قبل با پسر جوانی دوست شدم و ما پس از مدتی با هم ازدواج کردیم. شوهرم هیچ تعهدی نسبت به زندگی مان نداشت و پس از مدتی متوجه شدم با زنان خیابانی رابطه دارد و در واقع به جنون جنسی مبتلا بود.

او فردی حقه باز بود و با چرب زبانی طوری رفتار می کرد که هیچ یک از اعضای خانواده ام حرف های من را درباره او باور نمی کردند. او پس از مدتی دچار بیماری مرموزی شد و چون می ترسیدم من نیز به این بیماری دچار شوم، تقاضای طلاق دادم. من از همسرم جدا شدم اما این مسئله که چرا همسرم با ابراز آن همه عشق و علاقه در زمان قبل از ازدواج مان، این چنین به من خیانت کرد، من را آزار می داد. از این رو می خواستم از مردها انتقام بگیرم. اما افسوس که اسیر هوس های جوانی شدم که او نیز مادرش به زندگی شان خیانت کرده است و می گوید می خواهد از زن ها انتقام بگیرد. ای کاش چنین حماقتی نمی کردم.

منبع: صبح مشهد

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۴۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied

  • جواد

    بقیه رابطه هاتو هم بگو دیگه با کی بودی کلک🤣🤣

  • ویانا

    ب کجا داریم می رسیم

  • ناشناس

    ظهرالفسادفی البروالبحربماکسبت ایدی الناس

  • 💔

    خوب شوهرش کار بدی کرده
    خودتون و جاش بزارید ببنید چیکار میکنید