کدخبر: 1011971

یوسف تیموری

همسر تایلندی یوسف تیموری کیست؟ | آشنایی یوسف تیموری با همسرش در فروشگاه

یوسف تیموری در غم از دست دادن همسر تایلندی خود عزادار شد.

به گزارش شمانیوز: یوسف تیموری سال ها قبل با زنی تایلندی به نام راپان ازدواج کرد. همسر او از ازدواج قبلی خود پسری به نام آرمین دارد.به گفته ی تیموری او و همسرش هنگام خرید در فروشگاهی در تایلند با یکدیگر آشنا شدند که این آشنایی به ازدواج ختم شد.

 

 

یوسف تیموری در مصاحبه ای علت ازدواج با یک زن تایلندی را جدی نگرفتن او به خاطر نقش های طنزش در سریال ها توسط دختران ایرانی عنوان کرده است. او در اینباره گفته: «برای بازیگری مثل من ازدواج با یک دختر ایرانی کمی سخت بود، به دلیل اینکه ناخودآگاه ذهنیتی نسبت به میزان جدیت حرف های من داشتند و فکر می کردند که شاید دروغ می گویم و در حال نقش بازی کردن هستم. واقعیت این است که به مسئله ی زندگی مشترک جدی نگاه نمی کردند یا کمتر این نگاه را داشتند، در واقع ایرانی ها جدی ام نمی گرفتند!»

 

 

او همچنین گفته: «با توجه به رسم و رسومات کشور تایلند امکان داشتن همسر دوم وجود ندارد و زن های آنجا به هیچ وجه با همسر دوم کنار نمی آیند. وقتی من برای همسرم توضیح دادم که در کشور ما می شود چند همسر داشت واقعاً تعجب کرده بود و باورش نمی شد. چون اصلاً در فرهنگ آن ها چنین مسئله ای وجود ندارد.»

راپان همسر یوسف تیموری نیز در مصاحبه ای درباره ی ازدواج شان گفته: «اوایل فکر می کردم شاید یوسف به من دروغ گفته که بازیگری است که تا این حد شهرت دارد، شاید به خاطر اینکه در همه حال شوخی می کرد، می گفت و می خندید. جالب است بدانید روزهای اول فکر می کردم ممکن است با چند تا از دوستانش هماهنگ کرده باشد که جلوی من از او امضاء و عکس بگیرند تا به نظر بیاید آدم معروفی است. اما بعد متوجه شدم که دروغ نگفته و واقعاً یک بازیگر معروف و محبوب در ایران است.»

با این حال یوسف تیموری در تیر ماه ۹۹ در برنامه ی اینترنتی «ام شو» که مجید صالحی اجرای آن را برعهده داشت، اعلام کرد مجرد است و همسرش برای همیشه ایران را ترک کرده و به تایلند بازگشته و در آنجا پسر خود آرمین را بزرگ می کند. او گفت: «به دلیل شرایط بد اقتصادی پسر و همسرم به کشور خودشان بازگشتند و من در ایران از آن ها حمایت مالی می کنم.»

او همچنین در مصاحبه ی اخیر خود با شبکه تی وی پلاس گفت: «آرمین و مادرش زمانی هم که در ایران زندگی می کردند پیش پدر و مادرم بودند و من با پسرخاله ام زندگی می کردم. مسأله ی ما خودمان نبود، بیشتر این بود که بالای سر آرمین باشیم. با آن ها در تماس هستم، حال شان خوب است. قرار است بروم تایلند و در آنجا ببینم شان. منتظرم قرنطینه ی تایلند تمام شود که بتوانم بروم آرمین را ببینم. دلم خیلی تنگ شده.»