کدخبر: 996376

اخبار حوادث

راز قتل مرد طلافروش در اعترافات رفیق قدیمی | انگیزه قتل مرد طلافروش بدحسابی بود !

رفیق قدیمی 17 روز پس از قتل دوست طلاسازش در حالی لب به اعتراف گشود که انگیزه خود را از این جنایت بدقولی و بدحسابی مقتول عنوان کرد.

به گزارش شمانیوز: قتل مرد طلا فروش با شلیک اسلحه گرم اتفاق افتاد. راز قتل مرد طلا فروش فاش شد. قتل مرد طلافروش توسط دوست صمیمی اش با اسلحه گرم رخ داد. رفیق قدیمی بعد از 17 روز به قتل مرد طلا فروش اعتراف کرد.

ساعت 2:30 بامداد چهارشنبه 14 مهر امسال جسد مردی 51 ساله که با شلیک سه گلوله کشته شده بود در یک کارگاه طلاسازی پیدا شد. برادر مقتول که جسد را پیدا کرده بود به مأموران کلانتری 109 بهارستان گفت برادرش راننده تاکسی بوده اما اوقات بیکاری در این کارگاه طلاسازی می‌کرده است.

بدین ترتیب تیم جنایی تشکیل شد و به دستور بازپرس حبیب‌الله صادقی تحقیقات برای شناسایی قاتل ادامه یافت. همچنین در بازرسی از کارگاه مشخص شد حدود 100 گرم طلا نیز به سرقت رفته است. باتوجه به سالم بودن درهای ورودی احتمال اینکه جنایت از سوی فردی آشنا صورت گرفته باشد مطرح شد.

ردپای یک آشنا در قتل مرد طلا فروش

در تحقیقات میدانی، کارآگاهان پی بردند که مقتول دوستی قدیمی به‌ نام اشکان دارد که کلید کارگاه طلاسازی را داشته است.

به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت، در همان صحنه قتل، اشکان احضار و از او تحقیقات صورت گرفت اما مرد میانسال در تحقیقات مدعی شد که حدود ساعت 5 عصر به کارگاه رفته و بعد از دقایقی نیز آنجا را ترک کرده و دیگر از مقتول خبر ندارد.

در ادامه تحقیقات، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف کارگاه پرداختند و تصاویری به‌دست آمد که احتمال دست داشتن اشکان را در این جنایت پررنگ می‌کرد.

سردار علیرضا لطفی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت در رابطه با این خبر گفت: دوربین‌ها نشان می‌داد شب حادثه، اشکان دوبار به کارگاه رفته، یکی 5 عصر و دیگری حدود ساعت 8 شب به کارگاه برگشته و پس از دقایقی هراسان از آنجا خارج شده است. بنابراین مرد میانسال بازداشت شد. او ابتدا منکر قتل بود اما با گذشت 17 روز از جنایت سرانجام لب به اعتراف گشود و به قتل دوست و همکار قدیمی اش اعتراف کرد. به‌دنبال اعتراف متهم میانسال، او در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

گفت‌و‌گو با متهم به قتل مرد طلافروش

 مقتول را از کجا می‌شناختی؟

ما دوستان صمیمی و قدیمی بودیم. سال‌ها باهم کار می‌کردیم تا اینکه چند سال قبل، مقتول تصمیم گرفت تنها کار کند. با این حال بعد از اینکه کارش را جدا کرد بازهم برای او کار می‌گرفتم. اما هربار که سفارش کاری برای او می‌گرفتم، او از کار کم می‌گذاشت. مثلاً یک دستبند 150 گرمی را 100 گرم درست می‌کرد و من مجبور بودم خسارت کار را پرداخت کنم.

به‌همین خاطر او را کشتی؟

هم به‌خاطر این موضوع و هم اینکه او خیلی بدقول بود. مثلاً همان روز قتل قرار بود کار را به من تحویل دهد و بعد برویم شمال اما او در کمال خونسردی گفت که کار تمام نشده است. سر همین مسأله باهم بحثمان شد و من که خیلی از دست کارهای او عصبانی شده بودم کارگاه را ترک کردم.

بعد کجا رفتی؟

با همان حالت عصبانیت به دفترم رفتم و اسلحه‌ام را برداشتم و دوباره به کارگاه طلاسازی برگشتم و حجت را به قتل رساندم.

چرا اسلحه داشتی؟

چون همیشه طلا نگهداری می‌کنم، برای اطمینان اسلحه را از طریق فضای مجازی خریده بودم الان هم از قتلی که مرتکب شده‌ام پشیمانم و اگر اسلحه نداشتم شاید جنایتی هم مرتکب نمی‌شدم.

اسلحه را چکار کردی؟

پس از قتل در کانال آبی در همان اطراف انداختم.

حادثه وحشتناک دیگری نیز رخ داده است که در ادامه به آن می‌پردازیم:

کشف 2 جسد از کارون

اجساد مرد ۴۰ ساله و پسر نوجوانی که در رودخانه کارون حوالی روستای کوشکک بخش مرکزی گتوند غرق شده بودند، از آب بیرون کشیده شد.

محسن آقایی بخشدار مرکزی شهرستان‌ گتوند در این باره به ایرنا گفت: مرد ۴۰ ساله و پسری حدود ۱۳ ساله عصر جمعه حین شنا در رودخانه‌کارون حوالی روستای کوشکک در بخش مرکزی شهرستان گتوند غرق شدند. پس از اعلام این حادثه عملیات جست و جو با حضور نیروهای امدادی عملیاتی و برخی دستگاه‌های عضو ستاد مدیریت بحران از جمله بخشداری مرکزی، شهرداری و آتش‌نشانی جنت مکان، آتش‌نشانی گتوند، جمعیت هلال احمر و گروه‌های مردمی آغاز شد و یک روز بعد اجساد غرق شدگان در نزدیکی محل حادثه پیدا و از آب بیرون‌ کشیده شدند.

هرساله تعداد زیادی از شهروندان گتوند در کانال‌های بزرگ آبیاری کشاورزی و رودخانه کارون در این شهرستان غرق می‌شوند، که نصب بیشتر علائم هشداردهنده و اعلام خطر غرق شدگی به مردم از سوی شرکت بهره‌برداری از شبکه‌های آبیاری و زهکشی کارون بزرگ (گتوند) ضرورت دارد.

منبع : روزنامه ایران