شمانیوز
شما نیوز

دلیل نقش کم میرزا کوچک خان در سریال گیله وا+جزئیات

تلاششان در هم شکستن تصور «رمبو»وار از میرزا کوچک‌خان، به‌عنوان یک قهرمان ملی بوده است.

دلیل نقش کم میرزا کوچک خان در سریال گیله وا+جزئیات

به گزارش خبرنگارشمانیز و به نقل از مهر: کارگردان و بازیگر سریال «گیله‌وا» ضمن مرور محدودیت‌های خود در ساخت این مجموعه تلویزیونی، تأکید کردند تلاششان در هم شکستن تصور «رمبو»وار از میرزا کوچک‌خان، به‌عنوان یک قهرمان ملی بوده است.

اولین تجربه کارگردانی اردلان عاشوری در عرصه سریال‌سازی، تنها ۷ قسمت بود و طی یک هفته، پخش هر شبی آن از شبکه سه سیما به پایان رسید. مینی‌سریالی که به دلیل عادت‌های سریال دیدن مخاطبان سیما،‌ فرصت کافی برای جذب همه مخاطبان بالقوه خود را پیدا نکرد و پخش مهجوری را پشت سر گذاشت.

با این همه «گیله‌وا» سریال قابل دفاع و حائز استانداردهایی بود که اردلان عاشوری در بخش نخست نشست عوامل این سریال در خبرگزاری مهر، به تشریح پشتوانه و ریشه‌های تحقق آن‌ها در لابه‌لای تجربیات قبلی خود و وسواس‌هایش حین ساخت سریال پرداخت.

حمیدرضا پگاه و پریا مردانیان، دو بازیگر «گیله‌وا» بودند که در این نشست کارگردان را همراهی می‌کردند و در بخش دوم نکاتی را درباره تجربه حضور خود در این سریال تلویزیونی مطرح کردند.

بخش دوم و پایان گفتگوی با کارگردان و بازیگران مجموعه تلویزیونی «گیله‌وا» را در ادامه می‌خوانید؛

 خانم مردانیان کمی از تجربه حضور در «گیله‌وا» بگویید. به‌خصوص که پیش‌تر تجربه بازی در سریال «کلانتر» را هم داشتید و نقش‌آفرینی‌تان در سریال تاریخی «سرزمین کهن» هم هنوز دیده نشده است.

پریا مردانیان: تجربه حضور در سریال «کلانتر» که مربوط به سال‌ها قبل است. ۷ سال داشتم و زیاد هم جزییاتش را به خاطر ندارم. «سرزمین کهن» اما کار دشواری بود که امیدوارم بالاخره دیده شود چون زحمت بسیاری برای آن کشیده شده است. از میان این تجربه‌ها اما «گیله‌وا» را بیشتر دوست دارم. سریالی که فیلم‌نامه و داستان خوبی داشت و در اجرا هم همه‌چیز خوب بود.

 کاراکتر کامل و ویژه‌ای هم در این سریال به شما رسید و فرصت خوبی برای یک بازیگر است که خودش را ثابت کند.

مردانیان: بله. کار سختی هم بود. ارمنی‌ها کلاً چهره‌های سرد و خشکی دارند و ایفای نقش آن‌ها به‌گونه‌ای که مخاطب تو را در این نقش باور کند و بتوانی با چهره‌ات احساسات را به او منتقل کنی کار دشواری است. بخشی از این سختی‌ها را با کمک آقای امیرحسین صدیق پشت سر گذاشتم و بخش دیگر را هم با راهنمایی‌های خاتم اسکندری و آقای پگاه. از همه بیشتر هم آقای عاشوری در مقام کارگردان بودند که گروه را راه‌بری می‌کردند. در مجموع در کارنامه بازیگری‌ام تا به امروز دو تجربه «گیله‌وا» و «چهل‌سالگی» همچنان جایگاه ویژه‌تری دارند.

زبانی که با آن دیالوگ می‌گفتید، سخت نبود؟

مردانیان: از قبل برای رسیدن به این زبان کار کرده بودیم. مشاور زبان سر صحنه هم حضور داشت.

مدل دیالوگ‌گویی خانم مردانیان با آقای صدیق در برخی قسمت‌ها متفاوت بود، این دلیلی داشت؟

عاشوری: لحن متفاوتی دارند که مربوط به لحن زنانه و مردانه‌شان می‌شود. وگرنه مشاور راهنمای هر دو برای زبان ارمنی یک نفر بود. تعمدی هم برای تفاوت میان دیالوگ‌گویی این دو کاراکتر نداشتیم.

مردانیان: اتفاقاً خودم دوستان ارمنی زیاد دارم و اکثراً این نقش را دوست داشتند و می‌گفتند چقدر لحن خوبی داشته‌ام و برخی جاها توانسته‌ام غرور و خشکی معمول یک دختر ارمنی را به‌خوبی اجرا کنم اما برخی مخاطبان غیرارمنی با لهجه کاراکتر مشکل داشتند! بازخوردی از طرف مخاطبان ارامنه هم داشته‌اید؟

مردانیان: بازخوردهای بسیار خوبی داشتم. اتفاقاً خودم دوستان ارمنی زیاد دارم و اکثراً این نقش را دوست داشتند و می‌گفتند چقدر لحن خوبی داشته‌ام و برخی جاها توانسته‌ام غرور و خشکی معمول یک دختر ارمنی را به‌خوبی اجرا کنم اما برخی مخاطبان غیرارمنی با لهجه کاراکتر مشکل داشتند!

 تا صحبت از لهجه و زبان است، بد نیست درباره نبودن لهجه شمالی در سریالی که اساساً در خطه شمال روایت می‌شود هم کمی توضیح دهید. نکته‌ای که با برخی انتقادات هم مواجه شد.

عاشوری: ما چند گزینه داشتیم. یکی اینکه کاراکترها شمالی صحبت کنند که طبیعتاً برای یک سریال سراسری گزینه مناسبی نبود چراکه نیازمند زیرنویس می‌شد و مخاطب عام نمی‌توانست با آن ارتباط برقرار کند. اساساً یکی از راه‌های ارتباطی بازیگر با مخاطبش زبان و کلمه است. کلام در عربی به معنای زخم زدن است. یعنی قرار بر تأثیرگذاری بر مخاطب است. وقتی کلام را از بازیگر بگیریم چه می‌تواند بکند؟ گزینه دیگر این بود که اندکی لهجه به زبان کاراکترها اضافه کنیم که به نظرم یک چیز کاملاً من درآوردی است! دو شمالی چرا باید با لهجه با هم صحبت کنند؟ شاید یک شمالی در مواجهه با یک تهرانی جملات فارسی را با لهجه بگوید اما ببین خودشان ترجیح می‌دهد همان زبان و گویش محلی خودش را داشته باشد. در برخی سریال‌های طنز از لهجه استفاده می‌شود برای ایجاد موقعیت‌های طنز، من در یک سریال درام و جدی چرا باید چنین کار بکنم؟

مبنا در همه جای دنیا، زبان معیار مخاطب است. مگر فیلم‌های تاریخی که در سینمای جهان می‌بینید به چه زبانی است؟ به زبان انگلیسی امروز است. اصلاً مگر در تلویزیون خودمان «مختارنامه» را به زبان عربی دیدیم!؟ برای ما هم ملاک زبان مخاطب بود. متن فیلم‌نامه را با وسواس به‌گونه‌ای نوشتیم که شما یک عبارت و کلمه امروزی در آن نمی‌بینید و در عین حال همین امروز می‌توانید شبیه دیالوگ‌های آن صحبت کنید. همه سعی‌مان را کردم هر مانعی که جلوی ارتباط مخاطب با سریال را می‌گیرد، حذف کنم.

 چرا در شخصیت‌پردازی دو کاراکتر ارمنی سریال این ملاحظه را نداشتید و برای آن مشاور لهجه و زبان استفاده کردید؟

عاشوری: این سؤال خوبی است. در مورد این دو کاراکتر نکته این بود که این‌ها دو ارمنی هستند که با غیر هم‌زبان‌های خود مواجه شده‌اند و اینجا استفاده از لهجه طبیعی بود. اما در سکانس‌هایی که خودشان با هم صحبت می‌کنند، حد میانه را دارند و ترکیبی از جملات ارمنی و فارسی با لهجه را به کار می‌برند. مضاف‌بر اینکه برای ایجاد فضا و تغییر این دو با باقی کاراکترها نیاز به این تفاوت بیان داشتیم.

حمیدرضا پگاه: من یک سؤال دارم؛ در سریال و فیلم سینمایی «میرزا کوچک‌خان» هم کاراکترها لهجه شمالی نداشتند. «دلیران تنگستان» را هم بدون لهجه دیدیم. چرا ناگهان روی این موضوع برخی حساس شده‌اند؟ معمولاً در کارهای طنز است که لهجه مورد استفاده قرار می‌گیرد. و یا یک سریال اساساً تولید مرکز یک استان است و عواملش واقعاً نمی‌توانند از زبان فارسی استفاده کنند. در این دست آثار بازیگران ناخواسته زبان محلی دارند.

چون بحث بازیگری است؛ به‌عنوان یک بازیگر چقدر استفاده از لهجه و زبان را برای پرداخت یک شخصیت ضروری می‌دانید؟

پگاه: باید دید اقتضای قصه و منطق فیلم چیست. معتقدم هر فیلمی منطق خودش را دارد و مهم این است که بتوانی به این منطق تا پایان فیلم پایبند باشی. ما وقتی «پلنگ صورتی» می‌بینیم می‌پذیریم که یک خانه می‌تواند نصف شود و یک آدم می‌تواند له شود! منطقش را پذیرفته‌ایم. پس اگر منطق یک فیلم استفاده از لهجه است، باید به‌قاعده از آن بهره ببرد و اگر هم نه باید منطقش در فیلم درآمده باشد.

خانم مردانیان با توجه به اینکه بعد از سال‌ها در یک سریال تاریخی و با ایفای نقش یک کاراکتر ارمنی بیش از پیش دیده شدید، نگران نیستید که به‌عنوان بازیگر کارهای تاریخی شناخته شوید و تنوع پیشنهادهایتان کم شود؟

مردانیان: واقعیت این است که تا پیش از این هم به دلیل چهره‌ام بیشتر برای ایفای نقش کاراکترهای خارجی سراغم می‌آمدند اما سعی دارم که در قبول پیشنهادات ملاحظات خودم را هم رعایت کنم. خیلی هم نمی‌خواهم پرکار باشم و یک کار باید خیلی به چشمم بیاید تا ایفای نقش در آن را بپذیرم. صبر می‌کنم تا کاری که به آن علاقه دارم را انتخاب کنم. حتماً اینگونه نیست که صرفاً کارهای تاریخی را قبول کنم و در این نقش بمانم. کمااینکه تا پیش از «گیله‌وا» هم تجربه چنین نقشی نداشتم و از حضور در این سریال هم بسیار راضی هستم.

 در سریال «سرزمین کهن» کمال تبریزی که هنوز پروژه‌ای بلاتکلیف است، نقش‌آفرینی شما به پایان رسیده است؟

مردانیان: نقش من تمام شده اما از سرانجام سریال بی‌خبرم.

 به‌عنوان بازیگر چقدر نسبت به محتوای تاریخی سریال اطلاعات و شناخت قبلی داشتید؟

پگاه: واقعیت این است من پیش از این اشراف آنچنانی بر این مقطع تاریخی نداشتم و ورود به پروژه هم به‌عنوان یک کار نمایشی بود. بعد از «تفنگ سرپر» سال‌ها کار تاریخی نکرده بودم، به‌رغم اینکه بسیار به این فضا علاقه‌مندم. احساس می‌کنم تجربه کارهای تاریخی متنوع‌تر است و واقعاً علاقه‌مندم به این تجربه‌ها.

 حضورتان در «تفنگ سرپر» اتفاقاً خیلی هم موردتوجه قرار گرفت...

پگاه: بله. اولین حضور جدی‌ام در نقش اصلی یک سریال هم بود.

عاشوری: «گیله‌وا» یک سریال کوچک و کم‌خرج بود. ما یک سریال ۷ قسمتی ارزان ساختیم و این از هنر همه عوامل بود که از پس کار برآمدیم. با توجه به امکاناتی که داشتیم روایت و داستان هم شکل گرفت. ما هنرور برای پر کردن صحنه‌ها نداشتیم* خانم مردانیان شما چقدر نسبت به محتوا و ماجرای تاریخی سریال شناخت داشتید؟

مردانیان: همین‌طور که آقای عاشوری تأکید داشتند که برایشان اهمیت داشته جوان و نوجوانان امروز نسبت به آن مقطع تاریخی شناخت پیدا کنند، فکر می‌کنم این اتفاق رخ داده است. من زمانی که سر این کار رفتم ۱۸ سالم بود و چندان هم اهل مطالعه تاریخی نبودم و صرفاً اسم میرزا کوچک‌خان را شنیده بودم اما فیلم‌نامه را که خواندم، اطلاعات بسیار زیادی نسبت به این جریان پیدا کردم. در طول پخش سریال هم بودند دوستان و هم‌دانشگاهی‌هایم که می‌گفتند از طریق این فیلم در جریان این اتفاقات تاریخی قرار گرفته‌اند. این تجربه جالبی برای خود من بود.

آقای عاشوری فکر نمی‌کنید نقش میرزا کوچک‌خان در «گیله‌وا» کم‌رنگ بود؟

عاشوری: حتماً می‌توانست پررنگ‌تر از این باشد اما این نکته را در نظر بگیرید که «گیله‌وا» یک سریال کوچک و کم‌خرج بود. ما یک سریال ۷ قسمتی ارزان ساختیم و این از هنر همه عوامل بود که از پس کار برآمدیم. با توجه به امکاناتی که داشتیم روایت و داستان هم شکل گرفت. ما هنرور برای پر کردن صحنه‌ها نداشتیم...

با توجه به اینکه امضای «اوج» پای سریال است، شاید برای برخی عجیب باشد اینقدر تأکید شما بر ارزان بودن کار و محدودیت در امکانات!

عاشوری: سرمایه اصلی ما «قصه» بود. واقعاً سریال گرانی نساختیم...

پگاه: (باخنده) گرانی بالاخره باید یک جایی خودش را نشان بدهد!

عاشوری: چه هزینه ویژه‌ای در این سریال می‌بینید؟ چه فیلمی هوا کرده‌ایم؟ سرمایه‌گذاری‌ ما روی داستان و دیالوگ‌ها بود. نمی‌توانستم رشت و تهران قدیم را بسازم. نمی‌توانستم میرزا را در مختصات واقعی به تصویر درآورم...

 خب این سؤال پیش می‌آید که اساساً چرا سراغ این جزییات رفتید؛ نمی‌شد میرزا را در سریال نبینیم و صرفاً به حضورش اشاره شود؟

عاشوری: راستش را بخواهید در نسخه اولیه فیلم‌نامه من، میرزا را نمی‌دیدیم و صرفاً درباره‌اش می‌شنیدیم. بعدها در بازنویسی بود که میرزا وارد روایت شد. سعی کردیم میرزا را تا اندازه‌ای که لازم است ببینیم. اگر میرزا در داستان نبود، «گیله‌وا» به یک داستان عاشقانه صرف تبدیل می‌شد. به‌نوعی این کاراکتر حلقه اتصال این روایت به پس‌زمینه تاریخی وقایع است.

 چه شد که برای این نقش به انتخاب غیرمنتظره بهروز شعیبی رسیدید؟

عاشوری: این غیرمنتظره بودنی که به آن اشاره می‌کنید، حاصل تصویری است که پیش از این در سینما و تلویزیون ما از میرزا کوچک‌خان ساخته شده است. ما بالاخره محدودیت‌هایی داشتیم و هر بازیگری را نمی‌توانستیم انتخاب کنیم اما این تصور که میرزا حتماً باید پرابهت باشد، تصور درستی نبود. میرزای واقعی بسیار فرد محجوب و حتی خجالتی بوده است. سند این‌ها در تاریخ ثبت شده است. نمونه امروزی این جنس قهرمانان تاریخی را هم داریم. خیلی از فرماندهان جنگ ما افرادی سربه‌زیر بودند. حسن باقری مگر چگونه بود؟ مرد آرام، سربه‌زیر، فروتن و خاکی که کارهای بزرگی کرد. همین کنتراست هم زیباست. شهید همت هم مختصاتی اینگونه داشت. این اتفاقاً تصویر واقعی قهرمانان ما است...

پگاه: آن تصویری که به آن عادت کرده‌ایم بیشتر شبیه رمبو است! (می‌خندد

عاشوری: اساساً چنین قهرمان اغراق‌شده‌ای، آمریکایی است. سعی کردیم خلوص و طمأنینه مؤمنانه میرزا را در فیلم به تصویر دربیاوریم. بهروز شعیبی به استناد کارنامه‌اش و اینکه اصولاً بازیگری محبوب برای مخاطب است، بهترین گزینه بود. حتماً که جای نقد و بررسی هم هست، اما هدفمان این بود آن تصویر آنرمال و غیرطبیعی از میرزا را بشکنیم.

 با چنین هدفی، منطق صداسازی و لحن خاص دیالوگ‌گویی شعیبی برای چه بود؟ اتفاقی که به نظرم خیلی از اجرای طبیعی بیرون زده بود...

عاشوری: این صداسازی کار بهروز شعیبی و بازیگری او نبود. بعد از تولید ما این صداسازی را انجام دادیم و به‌تعبیری باید اعتراف کنم تقصیر بهروز نیست! احساس کردیم صدای بهروز کمی ضعیف‌تر از کاراکتری است که دارد ایفا می‌کند و به همین دلیل در مرحله صداگذاری کمی تن صدایش را تغییر دادیم. فکر می‌کردیم برای مخاطب هم باورپذیر خواهد بود. اولویت برای من انتقال حس به مخاطب است.

پگاه: معضل اصلی به نظرم به ساختار و ماهیت «ملی» تلویزیون ما بازمی‌گردد. آنچه ایجاد نارضایتی و تناقض می‌کند همین است که می‌خواهیم هرچه می‌سازیم، هم سراسری باشد و هم همه را به خود جذب کند. واقعاً این شرایط کار را بسیار سخت کرده است.حالا که بحث بازیگران سریال است،‌ کمی هم درباره انتخاب مهدی زمین‌پرداز برای نقش اصلی توضیح دهید.

عاشوری: مهدی از اولین انتخاب‌های ما بود. از قبل شناخت کامل داشتم و کارهای قبلی‌اش به‌خصوص در فیلم‌های محمدحسین مهدویان را هم دیده بودم. به نظرم جوانی بااستعداد و آینده‌دار در عرصه بازیگری است. به‌خصوص که چهره و تن صدای خاصی دارد که به حال و هوای یک کار تاریخی می‌خورد.

 همانطور که در ابتدای گفتگو هم اشاره‌ای داشتند، یکی از ملاحظات سریال «گیله‌وا»، حد نگه داشتن در به تصویر درآوردن صحنه‌های خشن و به تعبیری خشونت بود. به‌عنوان یک بازیگر درباره عدم رعایت این ملاحظه در دیگر تولیدات تلویزیون چه نظری دارید؟ به‌خصوص که همین امسال شاهد تکرر نمایش خشونت، اعتیاد، معضلات اجتماعی، نابسامانی‌های خانوادگی و موارد سیاه دیگری از این دست در سریال‌ها بوده‌ایم...

پگاه: به نظرم کار سختی است که همه این موارد را از یک روایت نمایشی حذف کنیم و بازهم بخواهیم حاصل کارمان جذاب باشد. خیلی کار سختی است. مانند طنزی که برای آن شرط بگذارید نباید با کسی شوخی کند. در روایت داستان‌های اجتماعی هم بالاخره تا حدودی این تلخی‌ها لازم است. معضل اصلی به نظرم به ساختار و ماهیت «ملی» تلویزیون ما بازمی‌گردد. آنچه ایجاد نارضایتی و تناقض می‌کند همین است که می‌خواهیم هرچه می‌سازیم، هم سراسری باشد و هم همه را به خود جذب کند. در عین حال هم هیچ‌کدام از این موارد را هم نباید داشته باشد! واقعاً این شرایط کار را بسیار سخت کرده است. مدل تلویزیون‌های کابلی و یا شبکه‌های تخصصی‌تر می‌تواند در این زمینه راهگشا باشد. شرایطی که مخاطب حق انتخاب داشته باشد و اگر نوع خاصی از محصولات را نپسندید، بتواند به‌گونه‌ای دست به انتخاب بزند که حتی خانواده و بچه‌هایش هم در معرض آن محصولات نباشند. به نظرم تنها راه این است. نمی‌شود با دست بسته شنا کرد.

عاشوری: واقعاً نمی‌توان در هر شرایطی همه را با هم راضی نگه داشت. انتظاری که از ما دارند این است. درام رونوشتی از زندگی است و زندگی سرشار از مهر و محبت و در عین حال سختی‌ها و خشونت است. چطور می‌توان قصه‌ای تعریف کرد و بخشی از زندگی را در آن ندید؟

 به‌عنوان جمع‌بندی و سخن پایانی اگر نکته‌ای دارید بفرمایید.

مردانیان: به‌عنوان یک بازیگر علاقه‌مند کار در سینما هستم اما حضور در «گیله‌وا» را به‌شدت دوست داشتم و امیدوار کار به همین اندازه که همه عوامل برای آن زحمت کشیده‌اند دیده شده باشد. خیلی خوشحالم که در کنار بازیگران و گروه حرفه‌ای این پروژه حضور داشته باشم.

پگاه: ای‌کاش سریال‌های کوتاهی که صرفاً ۶-۷ قسمت هستند و هنوز هم فرهنگ تماشای هرشبی سریال‌های کم‌قسمت در میان مخاطبان جا نیفتاده است، ای‌کاش در فاصله‌ای اندک مجدد بازپخش داشته باشند. به‌خصوص کارهایی مثل «گیله‌وا» که بالاخره از اقبال نسبی هم برخوردار بوده‌اند و خدا کند این اتفاق رخ دهد و شاهد بازپخش آن باشیم. شخصاً هم از حضور در این پروژه بسیار راضی هستم. به‌رغم تمام سختی‌هایی که به جهت گرمای عجیب سه‌ماهه تابستان در مراحل ضبط و تولید این سریال داشتیم، بسیار تجربه لذت‌بخشی برایم بود.

عاشوری: من هم از همه گروه تولید این سریال و به‌خصوص بازیگران باسابقه‌ای که به من به‌عنوان یک کارگردان جوان کار اولی اعتماد کردند، بسیار سپاسگزارم. تشکر ویژه‌ای هم باید از امیر بنان به‌عنوان تهیه‌کننده این کار داشته باشم که همه توانش را برای به سرانجام رسیدن این پروژه گذاشت. پروژه‌ای که واقعاً کار دشواری بود. از سازمان اوج هم که حامی اصلی سریال بود تا ساخته شود، تشکر می‌کنم.

 

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied