شمانیوز
شما نیوز

ناگفته‌های جوان‌ترین نماینده از پشت‌پرده‌های مجلس

جذابیت گفت‌وگو با ابوالقاسم جراره، کارشناس ارشد حقوق و معاون سیاسی سابق استانداری هرمزگان و جوان‌ترین نماینده مجلس نهم یک جذابیت شناسنامه‌ای بود. همین! گشت و گذاری در گرداگرد یک «ترین» و حومه‌اش. با آنکه جراره 30 ساله است، اما انتظار یک آدم اتو کشیده و یک گونی حرف‌های کلیشه‌ای را داشتم. به هر حال این سال‌ها ما به کن فیکون شدن آدم‌ها با مسئولیت‌های کوچک و بزرگ عادت کرده‌ایم. البته در طول گفت‌وگو سعی من و جراره این بود که حرف‌هایمان در ریل حرف‌های بی‌خاصیت نیفتد، سعی کردیم پاهایمان روی زمین باشد و حرف بزنیم. نگارنده هم بعد از پایان پیاده سازی گفت‌وگو مثل یک سوزن‌بان وظیفه‌‌شناس واگن‌هایی را که در ریل و راه اتوکشیدگی افتاده بودند در ریل و راه واقعیت چروک خورده انداخت.  

وقتي كسي مسئوليتي را برعهده مي‌گيرد و مي‌تواند منشأ اثر باشد، معمول اين است كه خانواده، دوستان و اطرافيان و هواداران آن فرد را در معرض انواع و اقسام مطالبات قرار مي‌دهند، مخصوصاً اگر همين هواداران نقش بزرگي در رسيدن آن فرد به مسئوليت مورد نظر داشته باشند.شما اگر بخواهيد سكان ذهن‌تان را به مطالبات تمام نشدني اين آدم‌ها بسپاريد معلوم است كه از اولويت‌هاي اصلي‌تان عقب مي‌مانيد، اما آن آدم‌ها را هم نمي‌توانيد فراموش كنيد، در اين موقعيت چه مي‌كنيد؟ اين مسئله به خاطر اين است كه شايد ما كم كاري كرده‌ايم و اصلاً جايگاه نمايندگي مجلس را درست تعريف نكرده‌ايم. اولويت و وظيفه اصلي نماينده مجلس قانون‌گذاري است. معلوم است اگر نماينده مجلس در روند قانون‌گذاري به گونه‌اي عمل كند كه اين عملكرد منتج به قوانين جامع و خوب باشد، تأثير مثبت اين قوانين بر كل جامعه سايه مي‌‌اندازد. وظيفه بعدي نماينده، نظارت بر اجراي قانون است. مكمل قانون خوب، نظارت بر اجرا و تشخيص گره‌هايي است كه در طول اجرا پيش مي‌آيد. شايد اصلاً بخشي از چالش‌هاي اجرا به خاطر نقص در ساختار و اجزاي قانون باشد كه بايد در جريان نظارت از سوي نمايندگان تشخيص داده و به صورت اصلاحيه ترميم شود. به هر حال ما بايد بپذيريم كه يك نماينده، نماينده مجلس شوراي اسلامي است.

يعني نگاه منطقه‌اي را رد مي‌كنيد؟ نگاه منطقه‌اي بايد باشد اما اولويت اول، پي‌گيري مطالبات ملي است، مسلماً اگر به مطالبات ملي به صورت متوازي پرداخته شود منطقه هم سودش را مي‌برد.

خب مردم انتظار دارند به مطالبات منطقه‌اي آنها پرداخته شود. بله، نبايد از ريز و جزئيات گرفتاري‌هاي مردم بيگانه باشيم. مردم حق دارند اين مطالبات را مطرح كنند. هرچند كه دستگاه‌هاي اجرايي وظيفه اصلي‌‌شان را به درستي انجام دهند، بسياري از اين مطالباتي كه مردم از نماينده‌ها دارند محقق مي‌شود.

يك روستانشين هرمزگاني با تلفن همراه شما تماس مي‌گيرد و مي‌گويد روستاي ما هنوز مشكل برق دارد، مشكل تلفن دارد، به او چه مي‌گوييد؟ من مي‌دانم كه وظيفه يك نماينده اين نيست كه برود به فلان روستا برق بكشد اما از اين جهت كه در يك جايگاه نظارتي قرار گرفته‌ام مي‌توانم از آن دستگاه اجرايي بپرسم كه چرا هنوز اين اتفاق در آن روستا نيفتاده است. ولي خب، شايد اين پيگيري هم نتيجه‌اي نداشته باشد، ضمن اينكه بسياري از خواسته‌ها مي‌‌تواند منطقي نباشد. از اين خواسته‌ها بگوييد.

فرض كنيد تماس مي‌گيرند براي كمك مالي، جواني مي‌خواهد ازدواج كند مي‌گويد اين قدر پول مي‌خواهد، يكي مشكل درماني دارد. فرض كنيد من يك جوان بندرعباسي هستم، ۵ميليون براي ازدواج كم دارم، به هر دري هم زده‌ام وام بگيرم جور نشده، مي‌دانم كه شما ممكن است با بانك‌ها يا مؤسسات مالي ارتباط داشته باشي، با شما تماس مي‌گيرم، شما هم از اين رابطه‌ها استفاده مي‌كني اما آن بانك يا مؤسسه هم در قبال اين گره‌گشايي انتظاراتي از شما دارد. قبول داريد؟ البته ما تازه اول كار هستيم و شايد به صورت تجربي نشود در اين‌باره داوري كرد اما معمولاً انتظارات متقابل است. باز حرف من اينجا همان است كه گفتم، فرض كنيد فرد مي‌آيد مي‌گويد مرا به بانك معرفي كنيد، من عرضم به دستگاه‌ها اين است كه اگر وام دادن وظيفه شما است چه احتياجي به معرفي‌نامه من و امثال من. اصل بايد اين باشد كه ما براي رفع مشكل مردم تلاش كنيم، البته جايي اين گره‌گشايي منع قانوني دارد، معلوم است كه قانون فصل‌الخطاب است اما اگر كار ما مطابق با متن قانون است، اصل بايد در رفع آن چالش باشد اما متأسفانه برخي از مديران اصل را بر اين قرار داده‌اند كه كارها در آن فضاي قانوني انجام نشود.

روزي چند تماس با تلفن همراه شما گرفته مي‌شود؟ تلفن من خاموشي ندارد.

يعني هميشه به تماس‌هايتان جواب مي‌دهيد؟ نه خير، بعضي وقت‌ها شما در شرايطي هستي كه ناچار‌ نبايد پاسخ بدهي مثلاً صحن علني. مي‌خواهي يك تصميم كلان بگيري، حواست بايد به موضع‌گيري‌ها و متن و محتواي قانون باشد. ولي به هر حال مردم هم از شما انتظاراتي دارند، شايد آنها چندان دقت نكنند كه الان شما در فلان جلسه مهم حضور داريد. اگر شما بخواهي اينگونه رضايت مردم را به دست بياوري در مقابل، رضايت و مصلحت بزرگ‌تر را از دست مي‌دهي.

اگر اين رضايت بزرگ‌تر عليه شما باشد چه؟ بله ممكن است اما من براي چهار سال آمده‌ام. ببينيد اگر نگاه ما اين باشد كه خداوند چهار سال فرصت خدمتگذاري به ما داده، در آن صورت اين دغدغه‌هايي كه شما مي‌گوييد حل مي‌شود. من اگر بخواهم رضايت همه افراد را به دست بياورم قطعاً به بن‌بست مي‌خورم، اختيارات و منابع محدود است اما خواسته‌ها نامحدود.

شما مي‌گوييد من براي چهار سال آمده‌ام و به خاطر رضايت پروردگار، نه صرفاً‌ كسب رضايت چند روزه مردم كار مي‌كنم. اينها حرف‌هاي قشنگي است، من هم قبول دارم. اما واقعاً اين سال‌ها آنقدر از اين حرف‌هاي قشنگ شنيده‌ايم و خلافش ثابت شده كه حالا ذهن‌مان بلافاصله علامت سؤال مي‌شود. من واقعاً براي چهارسال آمده‌ام و هدف دراز مدت ندارم. خب اگر از همين حالا من خودم را نماينده چهار دوره بدانم از اصل كار نمايندگي عقب مي‌افتم. جلب كردن نظر مردم في‌نفسه بد نيست اما گاهي ما براي جلب نظر مردم كارهايي مي‌كنيم كه در تناقض با روح نمايندگي است، يا حداقل با آن چارچوب اصلي كار تناسبي ندارد.

منظورتان كدام كارها است؟ دخالت در عزل و نصب مديران يا حل كردن مشكل شخصي برخي افراد خاص.

آقاي جراره نماينده ۳۰ ساله مجلس امروز به ما مي‌گويد براي چهار سال‌ آمده، چه تضميني وجود دارد كه بر اين عهد بايستيد؟ من دعا مي‌كنم عاقبت به خير شوم، بعيد نيست مسئوليت‌ها و جايگاه‌ها پاي آدم‌ها را بلغزاند، من فقط عاقبت به خيري را مي‌خواهم، چون به هر حال آدم بالاترين مقام‌ها را هم داشته باشد و عاقبت به خير نشود يك ريال هم نمي‌ارزد.

نگفتيد روزي چندبار با شما تماس مي‌گيرند؟ دقيق نمي‌دانم اما شايد به ۲۰۰-۲۵۰ تماس برسد.

تماس‌ها از چه ساعتي شروع مي‌شود؟ از ۵:۳۰ صبح .

تا؟ تا ۲:۳۰ ، ۳ شب.

نمي‌‌خواهيد بگوييد كه به همه اين تماس‌ها پاسخ مي‌دهيد؟ بستگي دارد.

گوشي‌تان را سايلنت مي‌كنيد؟ نه معمولاً سايلنت نيست، به جز صحن علني و بعضي جلسات.

شما متأهل هستيد ؟ بله.

همسرتان به اين شيوه زندگي اعتراض نمي‌كند؟ خب، ايشان قطعاً مي‌دانستند كه با اين شرايط مواجه مي‌شوند.

آقاي جراره صادقانه انگيزه‌تان از نمايندگي مجلس چه بود؟ انتقاد به شرايط گذشته، اگر من به اين نتيجه مي‌رسيدم كه كارها درست انجام مي‌شود، دليلي براي حضور نبود. من احساس كردم كساني كه بايد وظايف‌ خودشان را انجام دهند به حاشيه رفته‌اند. البته صحبت كردن در اينباره شايد خيلي هم مناسب نباشد. به هر حال همه اين‌ها به نگاه و نيت دروني و قلبي آدم‌ها برمي‌گردد، از اين نيت قلبي هم كسي جز من و خداي من چيزي نمي‌داند. من براي اين تصميم شرايط كشورم را ديدم، شرايط استان را بررسي كردم، ديدم حضورم مي‌تواند تأثير مثبتي داشته باشد.

دقيقاً كي تصميم گرفتيد نماينده شويد يا درست‌تر بگوييم براي نمايندگي تلاش كنيد؟ تقريباً يك سال قبل از انتخابات، البته دوستاني بودند كه مي‌آمدند و پيشنهاد مي‌دادند و ضرورت‌ها را گوشزد مي‌كردند اما خودم ۱۰ روز پيش از اعلام استعفاها به اين جمع‌بندي رسيدم.

با كسي هم مشورت كرديد؟ بله، با خانواده و بسياري از بزرگاني كه در استان بودند. البته نظرات متفاوت بود اما در اين كه تركيب مجلس بايد به گونه‌اي باشد كه منويات رهبري تجلي داشته باشد، اتفاق نظر داشتيم.

خانواده با تصميم شما مخالفت نكرد؟ چرا، پدرم مخالف بودند و نگراني‌هايي داشتند اما با استدلال‌ها و طرح مباحث به تدريج نظرشان تغيير كرد.

آقاي جراره! از فيش حقوقي‌تان مي‌توانم بپرسم؟ حتماً لازم است بگويم؟ حتماً كه لازم نيست اما به هر حال براي مردم جاي سؤال دارد كه مگر دريافتي يك نماينده چقدر است كه حاضر مي‌شود صدها ميليون و شايد حتي ميلياردي هزينه كند. خب اين بحث ديگري است و كساني بايد جواب بدهند كه اين كارها را مي‌كنند.

شما خودتان چقدر براي پيروزي در انتخابات هزينه كرديد؟ گفتن مبلغ صحيح نيست اما من در حوزه انتخابيه خودم جزو كساني بودم كه كمترين هزينه‌ها را داشت. واقعاً نمي‌‌خواهيد بودجه تبليغاتي‌تان را بگوييد؟ اصلاً مبلغ چشمگيري نبود.

حداقل بگوييد از كجا تأمين شد؟ پس‌انداز خودم، خانواده‌ام و دوستان نزديكم.

يعني هزينه انتخاباتي شما ۱۰۰ ميليون تومان هم نشد؟ نه.

۵۰ ميليون چطور؟ نه، آنقدر نشد.

واقعاً جاي شكر دارد. هزينه اجاره يا تأمين زمين ستادهايتان را چطور پوشش مي‌داديد؟ خب متفاوت بود، فرض كنيد كسي زميني در اختيار ما قرار مي‌داد، ما داربست مي‌زديم و ستادم مي‌شد، البته ستاد مركزي من در بندرعباس ستاد بسيار خوبي بود.

بله

اين ستاد را چه كسي در اختيار شما قرار داده بود؟ اتفاقاً اين سؤال را در يكي از جلسات، دانشجويي از من پرسيدند. به هر حال آن روزها شايع كرده بودند من اين ستاد را در ازاي ۴۰۰ ميليون تومان اجاره كرده‌ام، خب جوسازي بود، اگر من مي‌خواستم آنجا را بخرم شايد آن مقدار نمي‌شد. دانشجوها از من پرسيدند كسي كه مجاني اين ستاد را در اختيار شما قرار داده، چه انتظاراتي از شما دارد؟ من گفتم ايشان از من هيچ انتظاري ندارد. گفتند چرا پس به شما داده؟ گفتم اگر آن شخص دورانديشي با آن تعريفي كه مد نظر شما است، داشت اين ستاد را در اختيار كسي قرار مي‌داد كه احتمال رأي آوردن بالايي دارد، او اگر اين محاسبات را داشت ستاد را به جراره نمي‌داد چون در معادلات جايي نداشت. انصافاً هم آن فرد را بعد از انتخابات حتي يك بار نديده‌ام، فقط من يك بار تماس گرفتم و از ايشان تشكر كردم. آخر بعضي‌ها بذرهايشان را مي‌كارند اما فصل داشت طولاني‌تري دارند. شايد اين فرد بالاخره جايي احساس كند كه شما مي‌توانيد آن خدمت بزرگ را جبران كنيد و يك انتظار نامعقول را از شما مطرح كند. اگر انتظار نامعقول باشد جلويش مي‌ايستم.

ما هم اميدواريم. در فرصت تبليغات چند سخنراني داشتيد؟ خيلي زياد.

چقدر؟ حداقل ۳۰۰ تا ۴۰۰ سخنراني.

ماشاءالله، محور حرف‌هايتان چه بود؟ هيچ وعده‌اي ندادم، واقعاً در هيچ كدام از اين سخنراني‌ها جايي نمي‌تواني پيدا كني كه من به مردم يك روستا يا شهر گفته باشم فلان كار را برايتان انجام مي‌دهم، البته انتقاد از فضاي موجود بوده اما تنها وعده من اين بود كه ارتباطم تا پايان دوره نمايندگي با مردم، ارتباطي فعال باشد.

احتمال پيروزي در انتخابات را مي‌داديد؟ احتمال پيروزي صد‌درصد نه، اما اين كه رأي مناسبي بياورم چرا، مي‌دانستم كه زنگ تفريح نمي‌شوم، اگرچه برايم مهم نبود حتي اگر يك رأي مي‌آوردم.

آقاي جراره شما مي‌گويد ۳۰۰ تا ۴۰۰ سخنراني انجام داده‌ايد. اين سخنراني‌ها تمرين فصاحت و بلاغت كه نبود، براي به دست آوردن رأي بود. يعني از اين روستا به آن روستا، از اين شهر به آن شهر، از اين محله به آن محله مدام ارتباط مي‌گرفتيد و با مردم حرف مي‌زديد، آن وقت مي‌گوييد برايم مهم نبود حتي اگر يك رأي به دست مي‌آوردم؟ من نهايت تلاشم را به‌كار ‌بستم، چون به هر حال وارد عرصه رقابت شده بودم و بايد اين كار را انجام مي‌دادم. من آمده بودم خودم را معرفي كنم، شما يا نبايد وارد يك كار‌زار شويد، يا وقتي شديد بايد همه نيرويتان را به كار ببنديد، اما نتيجه مهم نيست، مهم اين است كه وظيفه‌ات را درست انجام بدهي.

شما ۱۲۷ هزار و ۲۷۱ رأي آورده‌ايد، يعني رأي اول حوزه انتخابيه استان هرمزگان، اين رأي‌ها از كجا آمد؟ از اعتمادي كه مردم به نسل جوان دارند.

گفتيد مي‌دانستم كه زنگ تفريح رقبا نمي‌شوم اما واقعاً فكر مي‌كرديد ۱۲۷ هزار رأي بياوريد؟ نه، ولي با توجه به بازخوردهايي كه داشتم احتمال كمي رأي پايين‌تر از اين را داشتم. البته اين‌ها همه لطف خدا است كه مي‌تواند فضا را فراهم كند.

آقاي جراره شما ۳۰ سال سن داريد، درست است كه پيشتر مسئوليت‌هاي مهم سياسي داشته‌ايد و احتمالاً همين مسئوليت‌ها پخته‌تان كرده است اما به هر حال سن جواني اقتضائات خاص خود را دارد. از جمله اين اقتضائات هم آرمان‌گرايي است، چطور مي‌خواهيد اين آرمان‌گرايي را با واقع‌بيني كدر شده امروز جمع كنيد. به ويژه وقتي مي‌بينيم گاهي آلودگي‌هاي وسيعي دامن نماينده‌ها را مي‌گيرد؟ به نظر من اصلاً اگر آرماني‌فكر نكنيم جاي اشكال است. من هم مي‌پذيرم اقتضاي سن جواني آرماني فكر كردن است، جوان محافظه‌كار نيست و عموماً اصول و ارزش‌ها و مباني اخلاقي برايش مهم است. شما هنوز به لغزش‌هايي كه ممكن است در راه براي خيلي‌ها پيش بيايد، دچار نشده‌ايد و همين به انسان قدرت و توان مضاعفي مي‌دهد، از طرف ديگر عموماً اينطور است كه جوان به مسئوليت‌ها وابستگي به معناي منفي آن احساس نمي‌كند. شما مي‌بينيد برخي از همين مسئولان ما وقتي جوان‌تر بودند خالصانه‌تر بودند و به موفقيت‌هاي بيشتري مي‌رسيدند.

خب، اين خطر براي شما هم وجود دارد كه آرام آرام مزه همين مسئوليت‌ها از مردم جدايتان كند. خب، بله ممكن است براي خيلي‌ها در آينده اين اتفاقات بيفتد، اين هم از آسيب‌هاي مسئوليت است. چه مي‌كنيد كه اين طور نشود. چقدر برايتان مهم است كه بين مردم باشيد. در تهران سوار مترو يا تاكسي مي‌شويد؟ اصلاً الان با چه وسيله‌اي به روزنامه آمديد؟ امروز با ماشين اداره آمدم چون از صبح چند جلسه داشتم اما پريشب بعد از جلسه‌اي كه با استاندار هرمزگان درتهران داشتيم، مترو سوار شدم و رفتم شهر ري، زيارت حضرت عبدالعظيم. ان‌شاءالله سال‌هاي بعد هم همينطور باشد. من در يك ماه گذشته شايد ۱۵ درصد از ماشين اداره استفاده كرده‌ام. (جراره كارت مترو را از جيبش بيرون مي‌آورد و نشانم مي‌دهد) فكر مي‌كنيد چند درصد از نمايندگان مجلس از وسايل حمل و نقل عمومي استفاده مي‌كنند؟ نمي‌دانم. البته اين را هم در نظر بگيريد كه كار نمايندگي مسئوليت بسيار مهمي است، شما اگر اصرار داشته باشي سوار تاكسي شوي و به خاطر همين به اصل كارت نرسي، يك خسران است. اينجا ديگر بايد از امكانات در نظر گرفته شده استفاده كرد اما اگر عجله نداري اولويت اين است كه با وسايل حمل و نقل عمومي رفت و آمد و با مردم معاشرت كني. به هر حال نماينده‌اي كه مي‌خواهد براي مردم تصميم بگيرد بايد در جريان زندگي‌شان قرار گيرد.

سوار تاكسي شده‌ايد و نفر بغل‌دستي‌تان به نماينده مجلس فحش مي‌دهد، برايتان اتفاق افتاده است؟ بله،‌بد و بيراه گفته‌اند.

چه مي‌كنيد؟ صحبت مي‌كنم و اگر بتوانم قانعش مي‌كنم.

خودتان را معرفي مي‌كنيد؟ نه، نيازي نيست.

خودرويي كه از مجلس برايتان مي‌فرستند چه خودرويي است؟ سمند و پژو پارس.

اولين‌بار وقتي وارد صحن علني مجلس شديد كي بود؟ يك روز قبل از افتتاح.

چه حسي داشتيد وقتي روي صندلي شماره ۶۴ نشستيد؟ من دوست داشتم بدانم اين صندلي كه بعضي‌ها اين قدر برايش حرص و ولع دارند و دوست دارند رويش بنشينند چه طعمي دارد، اما واقعاً حس خاصي نداشت. ضرب‌المثلي است كه مي‌گويد اگر اين صندلي‌ها ماندني بود به من و شما نمي‌رسيد. ما در بندرعباس نماينده‌اي داشتيم كه از دنيا رفته اما هنوز كه هنوز است ذكر خير ايشان بين مردم جريان دارد. اگر بخواهند از آدم خوبي مثال بزنند مي‌گويند مرحوم عباسي. بنده‌خدايي مي‌گفت: مرحوم عباسي وقتي دوره نمايندگي تمام مي‌شد بيشتر از ۶ خرداد در خانه نمي‌نشست. ۷ خرداد افتتاح مجلس بود. آن بنده خدا مي‌گفت من دو بار ديدم در مجلس اول از ميناب رأي آوردند، دور بعد ايشان رأي نياورد. خانه نمايندگي را پيش از موعد خالي كرد و رفت. دوباره از دور سوم تا پنجم نماينده بودند و مجلس ششم رأي نياوردند. ۶ خرداد خانه را تحويل دادند اما بعضي‌ها هم بودند كه سال‌ها در همين خانه نمايندگي نشستند.

تا الان در مجلس نطق داشته‌ايد؟ نوبت نطق من ۱۷۴ است، صد و هفتاد و چهارمين نفر براي ايراد نطق.

پس اينكه مي‌گويند نماينده‌ها صبح زود مي‌آيند و ثبت‌نام مي‌كنند براي ايراد نطق چيست؟ اينها نطق‌هاي پيش از دستور است،‌غير از اين نطق‌هاي نوبتي، براي نطق خارج از دستور بايد ثبت‌نام كنيد، البته همين نطق‌ها هم قرعه‌كشي دارد، چون دو نفر بيشتر نمي‌توانند صحبت كنند. همين دو نفر هم تا دو ماه ديگر نمي‌توانند نطق پيش از دستور داشته باشند.

برخورد نماينده‌ها با شما چطور است؟ ما دو روز و نصفي عضو هيئت رئيسه سني مجلس بوديم. مي‌دانيد كه دو نفر از جوان‌ترين‌ها و دو نفر از مسن‌ترين‌ها عضو هيئت‌رئيس سني مجلس مي‌شوند. خب در اين مدت نماينده‌ها تا حدودي ارتباط برقرار كردند و خوشبختانه خوب بود.

در اين مجلس بعد از شما چه كسي جوان‌ترين نماينده است؟ چند نماينده متولد ۶۰ داريم، آقاي حسن‌نژاد، حسين‌زاده و پاكي‌زاده.

در اين مدت كه در مجلس حضور داشته‌ايد احتمالاً برآوردي از مجلس داشته‌ايد،‌روح مجلس تأمين‌كننده آن آرمان‌گرايي‌ها است؟ اجازه بدهيد من در اين باره نظر ندهم، چون هنوز زود است و مجلس هنوز به طور جدي وارد كارها نشده است اما دوست دارم ما مجلسي داشته باشيم كه جايگاه نمايندگي و قانونگذاري را ارتقا دهد و بعد نظارتي را تقويت كند؛ مجلسي كه قوانين آن كامل و جامع باشد و مردم بروز و ظهور اين خصلت‌ها را در محتوا و جهت‌گيري قوانيني كه تصويب مي‌شود، ببينند. درباره مجلس اين را هم بگويم كه مجلس فعلي ميانگين سني خوبي دارد و به لحاظ سطح علمي بالاتر از مجالس ديگر است.

اوايل انقلاب خيلي عجيب نبود كه يك استاندار يا وزير بيست و چند ساله بر مسند امور باشد، اما با ورود به شرايط تثبيت انقلاب جوان‌ها كنار گذاشته شدند، البته الان واقعاً نياز نيست ما وزير يا استاندار بيست و چند ساله داشته باشيم اما اين كه به جوان‌ها ميدان داده شود يك ضرورت است. قبول داريد؟ بله، به تعبير شما شايد اقتضاي زمان و شرايط كشور ايجاب مي‌كرد اين اتفاقات بيفتد و كساني كه كمتر از ما سن و سال داشتند مسئوليت‌هاي بزرگي را عهده‌دار شدند. خب اين نشان دهنده اين است كه مي‌توان به نسل جوان اعتماد كرد، بالاخره جوان‌ها بودند كه حوادث بزرگ انقلاب از جنگ تا دوره‌‌هاي ديگر را اداره كردند. امروز هم بعد از ۳۳ سال از انقلاب وقت آن رسيده است كه باز به جوان‌ها اعتماد كنيم.

چه كساني بايد به جوان‌ها اعتماد كنند؟ همين مسئولاني كه با همين سن جواني مسئوليت گرفتند اما در ادامه به جوان‌ها اعتماد نكردند. بزرگان ما بايد دوباره به نسل جوان اعتماد كنند.

چند روز پيش به اتفاق نماينده‌ها به ديدار رهبري رفته بوديد. تحليل‌تان از سخنان رهبري چيست؟ حضرت آقا در اين ديدار دو نكته مهم را ايراد كردند. اين كه ما هم مجلس زنده و پويا و كارآمد و به روز مي‌خواهيم، هم مجلس سالم، يعني مجلسي كه از حاشيه‌ها و آلودگي‌هاي دوره‌هاي پيشين پاك شده باشد. مراد از سلامت هم، سلامت در همه حوزه‌هاي اخلاقي و اداري و مالي است. مطمئن باشيد اگر اين دو مطالبه حضرت آقا محقق شود مي‌توانيم مجلس خوبي داشته باشيم.

حسن فرامرزي

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied