چرا اسرائیل هنیه را ترور کرد؟
اقدام رژیم صهیونیستی در ترور شهید هنیه را نباید به نتانیاهو تقلیل داد و باید آنرا تصمیم نخبگان سیاسی، امنیتی و نظامی رژیم دانست. با توجه به تحولات داخلی به ویژه بحرانهای سیاسی و اجتماعی رژیم این ترور را گامی در چهارچوب سنت سیاسی اسرائیل ارزیابی کرد.
به گزارش شمانیوز ؛ پس از گذشت 5 روز از شهادت اسماعیل هنیه توسط جوخه های ترور رژیم صهیونیستی و خاکسپاری این شهید گرانقدر فضای هیجانی ناشی از این حادثه کمرنگ شده و میتوان با دیدگاهی عمیقتر به تحلیل ابعاد سیاسی این اقدام صهیونیستها پرداخت.
انتظار میرفت صهیونیستها به بهانه حادثه «مجدل شمس» حملهای را علیه مواضع حزب الله در لبنان انجام دهند، ولی آنها با هدف قرار دادن ضاحیه بیروت و ترور فرماندهی مهم همچون شهید فواد شکر (سید محسن)، فراتر از معادله جاری میدانهای نبرد عمل کردند.
با این همه، ترور شهید اسماعیل هنیه برای بسیاری دور از انتظار بود و از این رو بسیاری مدعی شدند که این ترور اقدامی جنون آمیز با ایفای نقش بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این رژیم و صرفا در راستای منویات شخصی وی جهت طولانی کردن جنگ و کشاندن پای آمریکا و ایران به تقابل مستقیم ارزیابی شده است.
بنظر میرسد، این دیدگاه با واقعیتهای جاری در عرصه داخلی رژیم صهیونیستی همخوانی ندارد؛ چرا که براساس گزارشها اساسا تصمیماتی همچون ترور شخصیتی همچون شهید اسماعیل هنیه، آن هم در تهران و بعد از تجربه علمیات وعده صادق توسط یک فرد قابل اتخاذ نیست و نیاز به اجماع در دولت عمیق رژیم صهیونیستی دارد.
نشانههای رسانهای نیز موید همین امر است؛ همچنانکه روزنامه «شرق الاوسط» یک روز بعد از این ترور در گزارشی مدعی شد که تصمیم عملیات ترور هنیه در جلسهای به ریاست نتانیاهو با حضور یوآو گالانت، وزیر جنگ، هرتسی هالوی، فرمانده ستاد کل ارتش، رون درمر، مشاور نخست وزیر، رونن بار، رئیس شاباک و دیوید بارنیا رئیس موساد اتخاذ شده است.
براساس این گزارش، تمام مقامات عالی رتبه سیاسی، امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی (بجز ایتمار بنگویر، وزیر امنیت داخلی و بتسلائل اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم) در این نشست حضور داشتهاند و درباره ترور هنیه در تهران با وجود تمامی تبعات احتمالی به اتفاق نظر رسیدهاند. از این رو اینکه تصمیم این اقدام متهورانه رژیم صهیونیستی را تنها به شخص نتانیاهو تقلیل دهیم، ارزیابی اشتباه است که اگر سهوی باشد خطای تحلیلی و اگر عمدی باشد تلاش برای ایجاد اختلال ادراکی در کشور است.
در این میان سوال بزرگتر این است که چرا در این برهه این تصمیم توسط سران رژیم صهیونیستی اتخاذ شد؟
در این خصوص می توان به 4 حادثه پیش از این رخداد اشاره کرد و از آن به جمع بندی رسید؛
- سفر نتانیاهو به واشنگتن: برخلاف ادعا درباره موفقیت آمیز بودن این سفر و بزرگنمایی رسانههای اسرائیلی، نتانیاهو با وجود فشار لابی یهود نتوانست به اهدافش در آمریکا برسد که نماد این امر عدم حضور 158 نماینده کنگره در سخنرانی وی بود که مشهورترین آنها کامالا هریس، نامزد دموکرات ها در انتخابات آتی ریاست جمهوری است.
- حمله به پایگاه سده تیمان: اقدام تعدادی از صهیونیستهای دست راستی در حمله به پادگان سده تیمان در اعتراض به تصمیم ارتش در بازجویی نظامیانی که اقدام به شکنجه و آزار اسرای فلسطینی در این پایگاه کرده بودند، اقدامی بی سابقه بود که نشاندهنده عمق اختلافات سیاسی در درون رژیم صهیونیستی است. احتمالا نقش بن گویر در این حمله هم باعث شده تا وی در جلسه راهبردی تصمیم ترور حضور نداشته باشد، ولی فعلا به دلیل بهره برداری از دستاوردهای آن ترور، این توهین سیاسی را هضم کرده است.
- فراخوان حریدی ها به ارتش: این اقدام که ناشی از کمبود قابل توجه نیرو در ارتش رژیم صهیونیستی است، شکاف کهنه یهودیان متدین با سکولارها را فعال کرده است. با توجه به اهمیت سبد رای این یهودیان، فراخوانشان برای جنگ ضربهای به آینده کابینه فعلی است.
- اختلاف ارتش با کابینه: ارتش با اطلاعات میدانی (تلفات بالای 10 هزار و آسیب به یگانهای زرهی و مهندسی) به این ارزیابی رسیده که جنگ در غزه قابل استمرار نیست، ولی کابینه به دلیل دیدگاه سیاسی مخالف آن است. این دو دیدگاه متفاوت به اختلاف شخصی میان گالانت و نتانیاهو هم منجر شده و این درحالی است که رژیم در کشاکش نبردی حیاتی است اما وحدت کابینه و ارتش خدشه دار شده است.
با امعان نظر این چهار تحول راهبردی در درون رژیم صهیونیستی و با نگاهی به سنت حکمرانی این رژیم در جهت صادر کردن بحرانهای داخلی به خارج برای نیل به انسجام سیاسی و اجتماعی، میتوان این تحلیل را مطرح کرد که دولت عمیق در اسرائیل در این بازه زمانی به این ارزیابی رسید که با اقدامی متهورانه همچون ترور هنیه شرایط را تغییر دهد.