
عکس و بیوگرافی هوتن شکیبا و ازدواج + عکس و فعالیتها

هوتن شکیبا متولد ۲۴ خرداد ۱۳۶۳ در تهران، بازیگر است
هوتن شکیبا فارغ التحصل لیسانس رشته کارگردانی از دانشگاه سوره و فوق لیسانس بازیگری از دانشگاه هنر است به نقاشی علاقه داشته و هم استعدادش، اما در نهایت تئاتر را انتخاب کرده است او با سریال لیسانسهها سال ۹۵ به شهرت رسید
متولد شده تهرانم، ولی در سنندج بزرگ شدم و بیشتر خود را سنندجی میدانم، در خانواده بزرگ شدم که مادرم معلم ابتدایی و پدرم کارمند بود
اولین بازی در مدرسه چهارم ابتدایی بودم، در شهر سنندج، مدرسه نمونه مردمی (انقلاب) در منطقه مبارک آباد و ماجرا از آنجا آغاز شد که یک روز معلم پرورشی آمد سرکلاس شان و گفت:: هوتن! برای جشن ۲۲ بهمن در گروه نمایش شرکت کن، من بهت زده جواب دادم: من! چشم آقا معلم، ولی من فقط میتوانم ادای عبدلی و اوستا را تقلید کنم همان زمان یکی دیگر از بچههای کلاس گفت:: منم میتوانم نقش اوستا را در کنار هوتن ازی کنم، در ادامه من و همکلاسی ام به شکلی نقش بازی کردیم که کل همشاگردیها همراه معلم قهقهه میزدند
فعالیت در دانشگاه دوران دانشگاه تا میتوانستم کار میکردم، کارهای نمایشی دانشجویی، سعی میکردم بازی هایم متفاوت باشد و این تفاوت همیشه از فانتزی که در ذهنم بود نشأت میگرفت
جانور شناسی و حرفهای پدر مادرم زیاد مخالف بازیگریم نبود پدرم سالها مخالف بود و دائم میگفت: با جدی گرفتن تئاتر و نمایش به هیچ کجا نمیرسی، همین شد که به سراغ علاقه دومم جانورشناسی رفتم دبیرستان تجربی خواندم، همین شد که به این رشته علاقهمند شدم. پدر هم که میدید به جانورشناسی علاقه پیدا کردم تشویقم میکرد تا اینکه روزی از روزها که دوره دبیرستان آن هم سال سوم را میگذراندم صدایم کرد و گفت:: بیا برویم بیرون قدمی بزنیم همراه پدر شدم، در حال قدم زدن رو به من کرد و گفت:: پسرم هر چقدر فکر میکنم، الان همه آدمهای دکتر، مهندس هم بیکارند! برو در رشتهای بیکار شو که دوستش داری باورم نمیشد، پدر چنین حرفی را میزند این جمله پدر اوج عشق را در وجودم ایجاد کرد و از آن به دنیای علاقه ام بازگشتم، پیش دانشگاهی هنر خواندم و تصمیم گرفتم در دانشگاه سینما بخوانم و…
ماجرای سبیل! علاقه هوتن به سبیل از نقاشیهای دوران کودکی شروع شده، از ۵ یا ۶ سالگی که او با کشیدن نقاشی مردمی با سبیل آن را به مجلهای برای چاپ فرستاد، میگوید آن زمان به تقلید از دایی هایم بود نقاشیهای آنها بیشتر از مردانی بود که در روستاها زندگی میکردند یا دستفروشها و … و این طیف افراد، آن روزها، عموماً سبیل داشتند همین چند سال پیش، سبیل را دوست نداشتم تا این که در یک نمایش طبق کاراکتر نمایش، باید سبیل میگذاشتم و گذاشتم، همه گفتند به چهره ام میآید و اینطور بود مدتها با سبیل بودم
ورود به عالم سینما ورودم به سینما مقابل دوربین بهروز شعیبی در یک تله فیلم بود و پس از آن کاوه سجاد حسینی بازی در فیلم شب بیرون سال ۹۲ را پیشنهاد داد و من هم قبول کردم و این نخستین حضورم در یک فیلم بلند بود هنوز فیلمبرداری شب بیرون تمام نشده بود، حبیب رضایی که بازیگردان فیلم «طبقه حساس» بود
پیشنهاد نقش حسن را به من داد و این چنین بود که به فیلم کمال تبریزی پیوستم و بعد از آن (حق سکوت) هادی نائیجی از طرف محسن قرایی دعوت شدم
تدریس از تدریس خیلی راضی هستم، تاثیرش را میبینم دوست دارم اگر تجربهی کسب کرده ام آن را به کسی انتقال دهم بیشتر از هر چیز سعی میکنم که کاری کنم تا واقع بین باشند، هم در مورد استعداد خودشان و هم در مورد این حرفه … فیلمهای سینمایی ● هلن - ۱۳۹۴ ● طبقه حساس - ۱۳۹۲ ● حق سکوت - ۱۳۹۲ ● شب بیرون - ۱۳۹۲
سریال و صداپیشگی ● کلاه قرمزی - ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴ ● ابله (نمایش خانگی) - ۱۳۹۳ ● لیسانسهها - ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۶