شمانیوز
شما نیوز

عضو هیأت مدیره بانک مسکن:

نقدینگی افسارگسیخته را می‌توان با تأمین مالی از بازار سرمایه کنترل کرد

به‌ طورکلی تأمین مالی پروژه‌ها در اقتصاد از دو طریق بازار پول و بازار سرمایه انجام می‌شود. تأمین مالی از طریق بازار پول که متولی آن بانک‌ها هستند اغلب برای پروژه‌هایی در مقیاس کوچک و تأمین مالی کوتاه‌مدت مورد استفاده قرار می‌گیرد. در مقابل برای پروژه‌های بزرگ که به تأمین مالی با ارقام قابل توجه نیاز است بازار سرمایه به‌ عنوان بهترین گزینه خودنمایی می‌کند.

نقدینگی افسارگسیخته را می‌توان با تأمین مالی از بازار سرمایه کنترل کرد

به گزارش شمانیوز به نقل از هیبنا، دکتر محسن فاضلیان مدیرعامل سابق شرکت تأمین سرمایه بانک مسکن که چندی است به ‌عنوان عضو هیأت مدیره بانک مسکن انتخاب شده است، معتقد است، رونق بی‌سابقه‌ای که بازار سرمایه در سال جاری شاهد آن بود سپیده‌دم روز روشنی است که در انتظار بازار سرمایه قرار دارد اما هنوز تا برافروخته شدن خورشید و روشنایی چشمگیر این روز روشن فاصله است. در خصوص تأمین مالی موضوعی که بیش‌ازپیش باید مورد توجه قرار گیرد کنار هم قرار گرفتن بازار پول و سرمایه است. در تأمین مالی نباید بحث سهم خواهی مطرح باشد و بازار پول خود را رقیب بازار سرمایه بداند بلکه این دو اهرم کلیدی تأمین مالی که می‌توانند نقش به سزایی در تحقق پروژه‌ها و رشد اقتصادی کشور داشته باشند باید در کنار یکدیگر قرار بگیرند و شانه‌به‌شانه هم پیش بروند.

 

نقش بانک‌ها در تأمین مالی چیست؟

تأمین مالی به‌طورکلی دو مسیر اصلی دارد. مسیر بازار پول، جایی که صحنه‌گردان این بازار، بانک‌ها هستند و خانوارها و افراد به ‌عنوان کسانی که مازاد نقدینگی دارند در نقطه‌ای مطمئن و بدون ریسک سرمایه‌گذاری می‌کنند. بانک منابع مازاد را از افراد دریافت می‌کنند و این افراد می‌توانند سرمایه را به‌صورت قرض به بانک بسپارند. در سیستم سنتی بانکی که در دنیا هم اجرا می‌شود بانک‌ها سیاست‌گذار سرمایه دریافت‌شده هستند. در سیستم بانکداری بدون ربا با عنوان غیر از قرض، بانک سپرده وکالت در اختیار افراد قرار می‌دهد. بانک به ‌عنوان وکیل سپرده‌گذاران عمل کرده و کسانی که متقاضی تسهیلات هستند با مراجعه به بانک تسهیلات دریافت می‌کنند. این شکل سنتی بانکداری است که در کشور ما و برخی دیگر از کشورها در تأمین مالی از طریق بازار پول اجرا می‌شود.

تأمین مالی از نظر زمان می‌تواند به‌صورت کوتاه‌مدت، میان‌مدت و یا بلندمدت باشد. در اقتصادی که بانک‌محور است، فارغ از سررسیدی که مدنظر متقاضیان تسهیلات است اشخاص حقیقی و حقوقی با مراجعه به بانک تسهیلات دریافت می‌کنند. این موضوع با تعریف اقتصادی که از بانک داریم، تناقض دارد. به‌طورکلی بازار پولی که صحنه‌گردان آن بانک‌ها هستند، متولی تأمین مالی کوتاه‌مدت یا سپرده‌گذاری کوتاه‌مدت تعریف می‌شود که این موضوع یعنی سپرده‌گذار یا خانوارهای دارای وجوه مازاد که قصد سپرده‌گذاری دارند یا کسانی که متقاضی دریافت تسهیلاتی هستند به‌ ویژه تسهیلات کوتاه‌مدت یک‌ ساله مانند تسهیلات سرمایه در گردش، اولین درگاهی که به سراغ آن می‌روند، بازار پول و بانک‌هاست اما در حال حاضر به این صورت عمل نمی‌شود و کسانی که متقاضی دریافت تسهیلاتی دوساله، سه‌ساله یا پنج‌ساله هستند، به مدت شش‌ماه یا یکسال با بانک قرارداد مشارکت مدنی منعقد می‌کنند. این تسهیلات به‌صورت مداوم استمهال می‌شوند و حتی در مواردی مورد تمدید نیز قرار می‌گیرند. در برخی موارد شاهد هستیم که دوره استهلاک اصل‌وفرع تسهیلات در سیستم بانکی بیش از پنج یا ده سال طول می‌کشد. در نهایت اقتصادها در دوره تکامل و بلوغ خود به تقسیم‌بندی آگاهانه‌ای که تابع منطق است رسیده‌اند که بازار پولی باید معطوف به تأمین مالی‌های کوتاه‌مدت، تسهیل خدمات و پرداخت‌های بانکی در دوره‌های کوتاه‌مدت باشد.

در اقتصاد ایران بانک‌ها همچنان موتور محرک تأمین مالی به حساب می‌آیند و حدود 80 درصد تأمین مالی از طریق بانک‌ها انجام می‌شود. امروزه عمده فعالان در بخش‌های اقتصادی چه در صنایعی که در آن‌ها مزیت نسبی وجود دارد (مانند نفت، گاز، پتروشیمی، توریسم، معادن و غیره) و چه صنایعی که خیلی مورد اقبال نیستند (مانند صنایع کاغذ یا تولید لوازم یک‌بار مصرف)، به دنبال درگاهی می‌روند که آن‌ها را به سرعت به شبکه بانکی متصل کند. تأثیرات تجربی این موضوع در بلندمدت دیده‌شده و امروزه زمانی که به بدنه ساختار سرمایه‌ای بانک‌ها نگاه مینیم در سمت چپ ترازنامه بانک‌ها که دربرگیرنده سپرده جاری، سپرده‌های سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت و بلندمدت قرار دارد که به‌صورت پیوسته سود به آن‌ها تعلق می‌گیرد. در مقابل سمت راست ترازنامه بخش بزرگی از این سپرده‌ها وارد بخش‌هایی شده که نتوانسته پول بانک را بازگرداند و بانک‌ها را با مطالبات معوق مواجه کرده که این موضوع موجب شده هزینه‌های بسیاری به سیستم بانکی تحمیل شود.

علاوه بر مسایل نظری که در ابتدا به آن‌ها اشاره شد، با دقت در شواهد تجربی نیز به این نتیجه می‌رسیم که بازار پول نمی‌تواند ابزار مناسبی برای پاسخگویی به تأمین مالی میان‌مدت و بلندمدت باشد به‌ویژه پروژه‌های بزرگ که به تأمین مالی در قیاس بسیار بالا نیاز دارد. برای پروژه‌های جی تی آل، آلان جی و پروژه‌های پالایشگاهی به سرمایه‌گذاری‌های بسیار بزرگ ارزی و ریالی نیاز است که با شرایط فعلی دلار تأمین مالی از سیستم بانکی مناسب نیست. اگر سندیکای بانکی هم بخواهد تأمین مالی چنین پروژه‌هایی را بر عهده بگیر با ریسک بزرگی روبه‌رو خواهد شد. در نتیجه بازار پول از لحاظ تئوری و نظری به دلیل تحلیل محتوا، پیمایش موضوع و کارکردی که در اقتصادهای توسعه‌یافته یا در حال توسعه دارد نمی‌تواند سیستم مناسب، جامع و کاملی برای پاسخگویی به نیازهای تأمین مالی میان‌مدت و بلندمدت با تأکید بر پروژه‌های متوسط و کلان باشد.

 

بازار سرمایه در تأمین مالی چه جایگاهی دارد؟

در مقابل بازار پول جبهه دیگری به نام بازار سرمایه قرار دارد که با توجه به ویژگی‌هایی که در آن تعریف شده از لحاظ روزبه‌روز رشد یافته و الزامات آن نیز شناخته شده است. نقاط ضعف این بازار به‌صورت پیوسته مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این بازار نظامات شفاف تأمین مالی در بازارهای مختلف با ابزارهای گوناگون و محدودیت‌های متفاوت در کنار نظارت‌های فوق‌العاده ابداع شده که فضای جدیدی را پیش روی فعالان صنعت تأمین مالی گذاشته است. این فرصت جدید با حذف واسطه بانکی از صاحبان سپرده به متقاضیان منابع مالی کمک می‌کند با استفاده از نهادها و ابزارهای مختلف دست سپرده‌گذاران در دست متقاضیان تسهیلات قرار داده شود. بنابراین بازار سپرده‌گذاری یا سرمایه‌گذاری بلندمدت و میان‌مدت را بازار سرمایه می‌دانیم.

نکته مهم اینکه بازار سرمایه بازاری است با ریسک و بدون نرخ سود نیست بلکه بازارهای موجود در آن می‌تواند دارای سودهای قطعی باشد. نمونه آن اوراق مشارکت، منفعت و سلف است همچنین در دنیا اوراق قرضه هم وجود داد که گاهی سررسید آن به 30 سال نیز می‌رسد.

بنگاه‌ها متقاضیان تسهیلات هستند و باید ابزارهای مختلف و مناسب با نیاز آن‌ها در بازار سرمایه ایجاد شود. ویژگی‌های بازار سرمایه را می‌توان در ساختار شفاف و منظم آن همراه با استانداردهای تبیین شده دانست. همچنین به‌واسطه مشخص بودن کارکرد تأمین مالی، هزینه معاملات کاهش پیدا می‌کند و عرضه اوراق در قالب روش‌های مختلف تأمین مالی انجام می‌شود.

شفافیت در بورس و فرابورس در قالب عرضه عمومی و حراج اوراق به‌صورت یکسان و برای همه اتفاق می‌افتد، بنابراین رقابت باعث می‌شود نرخ‌ها برای متقاضیان تأمین مالی کاهش پیدا کند. مهم‌ترین ویژگی در بازار سرمایه، خاصیت تقسیم‌پذیری تأمین مالی است.

در حال حاضر در همه جا بحث بر این است که در بازار سرمایه نقدینگی به ‌صورت مضاعف در حال افزایش است. اقتصاد باید بستر مناسبی برای جذب نقدینگی مؤثر در زمان درست برای تولید مناسب ایجاد کند بنابراین تأکید بر تولید، راهبردی واقعی و حقیقی است که برای تحقق آن باید نقدینگی در مسیر درست و مناسب به جریان درآید که بهترین مسیر جز بازار سرمایه نیست. این اتصال از طریق ابزارهای بازار سرمایه و نهادهای مالی که صحنه‌گردان این بازی هستند انجام می‌شود. این صحنه‌گردان‌ها هم مجموعه‌هایی جز کارگزاری‌ها نیستند. امیدواریم تأمین سرمایه‌ها نیز بعد از 13 سال در کنار سایر نهادهای مالی مانند صندوق‌ها، سبدگردان‌ها، مشاور سرمایه‌گذاری‌ها و هلدینگ‌های مالی در بازار سرمایه هم از نظر تعداد و هم از نظر کیفیت از طریق تعریف ابزارهای متفاوت تأمین مالی قرار گیرند.

نکته قابل توجه این است که در بانک‌ها تسهیلات استاندارد است، ولی در بازار سرمایه این امکان فراهم است که با توجه به شرایط مخاطب که متقاضی تأمین مالی است ابزار تعریف شود و در منافعی که در آینده ایجاد خواهد شد تأمین مالی اتفاق افتد.

 

چالش‌های موجود در این راه چیست؟

یکی از چالش‌های موجود متقاعدکردن افراد در توجه به بازار سرمایه است. چالش دیگر وجود IFRS است. همچنین شفافیتی که در صورت‌های مالی وجود دارد باعث مقاومت مجموعه‌ها در روی آوردن به بازار سرمایه و بالطبع تأمین مالی از این طریق می‌شود. در کنار موارد ذکرشده موضوع مالیات نیز از جمله چالش‌ها و مشکلات به شمار می‌رود. اگر از فعالان اقتصادی بپرسید که مهم‌ترین چالش در مجموعه‌ها چیست بیشتر از آن‌ها از تأمین مالی و نرخ بالای آن یاد می‌کنند. بنابراین سیاست‌گذاران پولی اقتصاد باید در یک دوران گذار نرخ تورم را کنترل کنند. هر چه کاهش نرخ تورم رخ دهد در مقابل کاهش نرخ تأمین مالی نیز به دنبال آن ایجاد می‌شود. تحقق این موارد موجب افزایش تمایل به سرمایه‌گذاری تولید و زایش می‌شود، در نتیجه اقتصادی پویاتر تبدیل می‌شود. به هر ترتیب در موضوع تأمین مالی نباید بحث سهم‌خواهی مطرح باشد و بازار پول خود را رقیب بازار سرمایه بداند بلکه این دو همچون دو بال هواپیمایی هستند که باید به پرواز درآید.

 

برای آشنایی بیشتر در این زمینه چه اقداماتی باید انجام داد؟

فرهنگ‌سازی موضوع مهمی در این زمینه است. برای تحقق این موضوع به سرعت باید تدابیری اندیشه شود. میزان نقدینگی روزبه‌روز افزایش پیدا می‌کند و این هنر بازار سرمایه است که بتواند این منابع را به سمت خود جذب کند. ابزارهای سرمایه با کاهش قیمت، افزایش سرعت و کیفیت تأمین به‌صورت ناخودآگاه متقاضیان را به خود جذب می‌کند. نقدینگی باید در مسیر زایش و پرورش قرار بگیرد و این هدف بر عهده بازار سرمایه است. اگر از شرکت‌های دانش‌بنیان صحبت می‌شود به این معناست که افرادی دوست دارند قبول ریسک کنند و در پروژه‌های سرمایه‌گذاری کنند که ممکن است با موفقیت روبه‌رو شود.

 

نقش شرکت‌های تأمین سرمایه را در این میان چگونه ارزیابی کنید؟

شرکت‌های تأمین سرمایه با به‌کارگیری عناصر هزینه، سرعت و کیفیت در این 13 سال نشان داده‌اند که شرکای قابل اعتمادی برای تأمین مالی دولت و همچنین بخش خصوصی هستند. در شرایط کنونی از دولت انتظار می‌رود با حمایت همه‌جانبه از شرکت‌های تأمین سرمایه و با افزایش وسعت فعالیت آن‌ها در چارچوب ضوابط و شناخت محدودیت‌ها و حذف آن‌ها در تحقق این امر هم‌قدم شوند. در مقابل رسالت شرکت‌های تأمین سرمایه این است که با عملکرد مناسب‌شان به معرفی خود بپردازند. همچنین برگزاری همایش‌هایی با جنس تأمین مالی با رویکرد در شناخت تأمین سرمایه‌ها و تأمین مالی از این طریق بسیار مؤثر است.

 

تأمین سرمایه مسکن در این راستا فعالیت خاصی انجام داده است؟

شش سال فعالیت پیوسته و انتشار اوراق رهنی، انتشار اولین اوراق خرید دین استهلاکی، تأمین مالی بسیاری از شرکت‌های حوزه حمل‌ونقل، زیرساخت و ملکی، توسعه صندوق‌های زمین و ساختمان و بسیاری ابزار دیگر در مجموعه تأمین سرمایه بانک مسکن به‌نوبه خود به‌ویژه در حوزه ابزارسازی اقدامات جدی داشته و معتقدم در آینده از کل صنعت تأمین سرمایه به‌ویژه تأمین سرمایه مسکن اخبار خوش بیشتری شنیده شود.

 

دلیل عدم استقبال از برخی ابزارها مانند صندوق زمین و ساختمان را در چه می‌دانید؟

اولین صندوق زمین و ساختمان به نام «نسیم» مشکلاتی در تحویل و خدمات داشت. این موضوع به‌واسطه بزرگ بودن پروژه امری طبیعی بود. ضمن آنکه برای اولین بار در قالبی جدید شروع به فعالیت کرد. دلیل اینکه سرمایه‌گذاران اقدام به خرید یونیت‌های زمین ساختمان نمی‌کنند، این است که مبتنی بر مشارکت واقعی بوده و باید قبول ریسک کنند. در اصل انتخاب فرصت‌های سرمایه‌گذاری که با ریسک همراه هستند به‌راحتی انجام‌پذیر نیست.

 

شرکت‌های رتبه‌بندی در تأمین مالی چه نقشی دارند؟

یکی از محدودیت‌هایی که صنعت تأمین مالی با آن مواجه است، بحث رکن ضامن است. ضامن اصل ‌و فرع تأمین مالی را تضمین می‌کند. مشکلی که بانی‌ها دارند مراجعه به ضامن‌هاست که معمولاً بانک‌ها هستند و موجب ایجاد برخی محدودیت‌ها از جمله قرار دادن دارایی، پرداخت هزینه و یا سپرده‌کردن بخشی از منابع مالی برای آن‌ها می‌شود. اگر پروژه اقتصادی باشد و بتواند اصل‌وفرع پروژه را استیفا کند و تابع فرضیاتی که برای پروژه در نظر گرفته شده باشد، پس دیگر رکن ضامن اهمیتی نخواهد داشت. بنابراین موضوع تأکید بر پروژه و تأمین مالی مبتنی بر پروژه، زمانی که خود پروژه مبنای اصلی تحلیل و ارزیابی اقتصادی باشد، خیلی مهم‌تر از وجود رکن ضامن است. مردم با اعتماد به شرکت‌های رتبه‌بندی در ارزیابی پروژه‌ها برای تأمین مالی به‌راحتی با وجود هر شرایطی قبول ریسک کرده و اقدام به خرید اوراق مربوط می‌کنند. در مسیر پیش رو، رتبه‌بندی‌ها مکمل کلیدی تکمیل زنجیره عرضه خدمات تأمین مالی در بازار سرمایه به حساب می‌آیند.

 

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied