
به بهانه ۱۰ تیرماه روز صنعت و معدن بررسی شد؛
آیا پیشبینی تولید ۵۵ میلیون تن فولاد در سال ۱۴۰۴ تحقق مییابد؟

سالها از تدوین نقشه راه جامع فولاد میگذرد و اکنون در سال ۱۴۰۴، که موعد تحقق چشمانداز ۵۵ میلیون تنی تولید فولاد خام است، واقعیتها چیز دیگری را نشان میدهند. ظرفیت نصبشده فاصله زیادی با تولید واقعی دارد و زیرساختهای مورد نیاز همچنان ناکامل باقی ماندهاند.
به گزارش شمانیوز، طرح جامع فولاد، که از مهمترین اسناد راهبردی توسعه صنعت کشور محسوب میشود، در افق ۱۴۰۴ دستیابی به تولید ۵۵ میلیون تن فولاد خام را هدفگذاری کرده بود. امروز و در روز صنعت و معدن ۱۴۰۴، این پرسش مطرح است که چرا این هدف با وجود ظرفیتهای اعلامشده و اقدامات صورتگرفته، هنوز محقق نشده است؟
ظرفیت بالا، تولید پایین
ظرفیت تولید فولاد کشور در سال 1399، در حدود 30 میلیون تن بود و تولید فولاد خام در سال ۱۴۰۰ و محصولات فولادی ایران به بیش از ۵۳ میلیون تن رسید که در نگاه نخست، گامی بلند در جهت تحقق چشمانداز به شمار میآمد. تولید فولاد میانی (فولاد خام) در سال ۱۴۰۱ نیز به ۳۰ میلیون و ۴۳۳ هزار تن رسید که این میزان نسبت به سال ۱۴۰۰ حدود ۸ درصد رشد داشت.
بر همین اساس، تولید فولاد خام در ایران در سال 1402 از مرز 32 میلیون تن گذشت و نسبت به سال 1401، 5.5 درصد رشد داشت و این افزایش در حالی رخ داد که میزان تولید محصولات فولادی در سطح سال 1401 باقی ماند. اما در سال ۱۴۰۳ این رقم با افتی ۵.۷ درصدی به ۳۰.۲ میلیون تن رسید. در حالی که ظرفیت نصبشده کشور بیش از ۵۰ میلیون تن برآورد میشود، اما به دلیل نبود زیرساختهای لازم، تنها نزدیک به ۶۰ درصد این ظرفیت در سال گذشته فعال است به ویژه در بخش فولاد میانی، کاهش تولید قابل توجهی مشاهده شد که نزدیک به ۲ میلیون تن تولید فولاد میانی کشور به ارزش حدود یک میلیارد دلار در اثر محدودیتهای برق و گاز کاهش یافت.
زیرساختهای ناتمام؛ مانع اصلی تحقق چشمانداز
یکی از مهمترین دلایل فاصله عمیق بین ظرفیت و تولید، فقدان زیرساختهای حیاتی نظیر برق، گاز، آب و خطوط حملونقل بوده است. بر اساس مطالعات رسمی، برای دستیابی به هدف ۵۵ میلیون تن تولید فولاد خام، حدود ۱۰ هزار مگاوات برق و ۲۲ میلیارد مترمکعب گاز مازاد نیاز است. این در حالی است که در سالهای اخیر، به ویژه در دوره اوج مصرف تابستان و زمستان، صنعت فولاد بارها با قطعی گاز و برق مواجه شده است که فقط در یک دوره، کاهش ۲ میلیون تنی تولید فولاد میانی را به دنبال داشت.
در حوزه آب نیز مسئله پیچیدهتر میشود. تولید فولاد صنعتی آببر است و برای تحقق هدف نهایی، به بیش از ۳۷۰ میلیون مترمکعب آب نیاز خواهد بود؛ یعنی حدود سه برابر آب مورد نیاز ظرفیت فعلی. طرحهای انتقال آب از خلیج فارس، دریای عمان و دیگر منابع، با وجود دستاوردهایی در مقیاس محدود، به دلیل هزینههای بالا و موانع زیستمحیطی، نتوانستهاند در سطح ملی پاسخگوی نیاز باشند.
سایه سنگین سیاستگذاری نامتوازن
از منظر جغرافیای صنعتی نیز یکی از مهمترین انتقادات به توسعه فولاد کشور، بیتوجهی به مدل آمایش سرزمین بوده است. در حالیکه طرح جامع آمایش قبل از انقلاب توسعه صنایع فولاد و خودرو را در سواحل جنوبی پیشنهاد داده بود، بسیاری از واحدهای فولادی در مناطق مرکزی، کویری یا کمآب کشور احداث شدهاند.
مهمترین نمونه، ساخت مجتمع فولاد مبارکه در حاشیه کویر و نه در کنار آبهای آزاد بود. امروز پراکندگی جغرافیایی واحدهای فولادی در سراسر کشور، مشکلات عمدهای در تأمین انرژی، آب و حملونقل ایجاد کرده است.
در عین حال، سیاستگذاری در بخش معدن و اکتشاف نیز دچار چالش است. با وجود وجود ذخایر غنی سنگ آهن در کویر مرکزی، موانع زیستمحیطی، مجوزهای زمانبر و بروکراسی اداری، سرعت اکتشاف و بهرهبرداری را کند کرده است. بسیاری از مجوزها نیز به افراد یا شرکتهایی داده شدهاند که توانایی اجرایی ندارند و پروژهها راکد باقی ماندهاند.
مصرف پایین داخلی، صادرات ناممکن
براساس پیشبینیها، در سال ۱۴۰۴ قرار بود مصرف سرانه فولاد به ۳۵۰ کیلوگرم و مصرف داخلی کشور به بیش از ۳۳ میلیون تن برسد. اما در حال حاضر، مصرف سرانه تنها حدود ۲۲۰ کیلوگرم است که با جمعیت ۹۰ میلیون نفری کشور، مصرف داخلی را به حدود ۲۰ میلیون تن محدود کرده است.
در نتیجه، برای تحقق هدف ۵۵ میلیون تنی باید حدود ۲۰ تا ۲۵ میلیون تن فولاد صادر میشد؛ امری که مستلزم احداث اسکلههای تخصصی، خطوط ریلی و مسیرهای صادراتی بود. این زیرساختها اما در مقیاس لازم ایجاد نشدند و صادرات فولاد همچنان با محدودیتهای جدی مواجه است.
ظرفیتسازی بدون پشتیبانی کافی
تولید فولاد ایران اکنون و در سال ۱۴۰۴، با وجود همه سرمایهگذاریها و پروژههای انجامشده، همچنان در مرز ۳۰ تا ۳۲ میلیون تن باقی مانده است. هدفگذاری ۵۵ میلیون تنی نهتنها محقق نشده، بلکه فاصله آن با واقعیت به خوبی ضعف در برنامهریزی، سیاستگذاری، اجرای پروژهها و ناهماهنگی میان نهادهای تصمیمساز را نشان میدهد.
درس بزرگ این تجربه، آن است که توسعه صنعتی تنها با ظرفیتسازی روی کاغذ ممکن نیست؛ بلکه به زیرساخت واقعی، منابع پایدار انرژی، سیاستگذاری منسجم و نگاه علمی به استقرار صنایع نیاز دارد. آینده صنعت فولاد ایران، بیش از هر چیز به اصلاح این روندها و اتخاذ تصمیمهای جسورانه بستگی دارد.